گذشت از کسی که ظلم و ستم روا داشت
در راه «ابوسفیان پسر حارث پسر عبدالمطلب» عموزادۀ حضرت جبه نزد پیامبر جرسید. پیامبر جاز وی روی گرداند و با او حرف نزد، برای این که از او اذیت و آزار و بدگویی به پیامبر جرسیده بود.
ابوسفیان این شکایت را نزد علی سبرد. علی سبه او گفت: رو به روی پیامبر جبرو و به او بگو: آنچه که برادران یوسف ÷، به یوسف ÷گفتند: «قسم به خدا! خداوند تو را انتخاب نموده و بر ما ترجیح و برتری داده است، و ما از گناهکارانیم» [٩۴]، زیرا پیامبر جنمیخواهد: که کسی از او شیرین کلامتر باشد. (یعنی! به شما بهتر جواب میدهد)، ابوسفیان چنین کرد.
پیامبر جدر جواب فرمود: «امروز هیچ عقاب و سرزنشی بر سر شما نیست، خداوند گناهان شما را ببخشاید، براستی خداوند مهربانترین مهربانهاست» [٩۵].
ابوسفیان سبعد از آن مسلمان شد و اسلام را خوب پذیرفت. و از زمانی که مسلمان شد، هیچ وقت از شرم و حیاء در حضور پیامبر جسر را بلند نمیکرد.
[٩۴] ﴿... تَٱللَّهِ لَقَدۡ ءَاثَرَكَ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَإِن كُنَّا لَخَٰطِِٔينَ﴾[یوسف: ٩۱]. [٩۵] ﴿... لَا تَثۡرِيبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَۖ يَغۡفِرُ ٱللَّهُ لَكُمۡۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ﴾[یوسف: ٩۲].