برتریدادن پیامبر جبر پدران و فرزندان شان
ابوسفیان جهت تجدید پیمان به مدینه، به خانۀ دخترش «امحبیبه ل» زن پیامبر جرفت. وقتی وارد خانه شد، خواست در جای پیامبر جبنشیند. فوراً ام حبیبهلفرش را از زیرش بیرون آورد و جمع کرد. ابوسفیان گفت: ای دختر عزیزم! نمیدانم مرا به آن فرش ترجیح میدهی یا این که فرش را بر من ترجیح و برتری میدهی؟!.
گفت: این فرش جای رسول خدا است و شما مشرک و ناپاک هستی؟ و دوست ندارم که شما روی آن بنشینی. ابوسفیان گفت: ای دختر عزیزم! والله، بعد از من شر و بدی دچارت میشود.