نبرد
در احد مردم به هم رسیدند و به یکدیگر نزدیک شدند، «هند دختر عتبه» با عدهای از زنان قیام کردند، در حالی که هریک دفی در دست داشتند و پشت سر مردان در حال حرکت دف میزدند، و مردان را به جنگ علیه مسلمانان تحریک و تشویق مینمودند.
جنگ در بین مردم اوج گرفت و شدت یافت. «ابودجانه س» که شمشیر را از رسول خدا جگرفته بود، میجنگید و به رسول خدا جوعده داد: که آن شمشیر را به حق گرفته باید حق آن را ادا نماید، تا در میان مردم جلب توجه کند، «ابودجانه س» به هرکس میرسید او را از پای درمیآورد.
«حمزه پسر عبدالمطلب» سبه شدت میجنگید. عدهای از پهلوانان را از پا درآورد، و کسی توان مقابله را با او نداشت.
«وحشی» برده و غلام «جبیر پسر مطعم» در کمین بود. وحشی تیرانداز ماهری بود که خیلی کم تیرش به خطا میرفت، «جبیر» به او وعده داده بود که اگر حمزه سرا بکشد، او را آزاد کند، زیرا در جنگ بدر حمزه س«طعیمۀ» عمویش را کشته بود. و همچنین «هند زن ابوسفیان» که او نیز در روز بدر کشته داده بود، وحشی را به کشتن حمزه ستشویق نمود، تا تسکین قلبش گردد. وحشی خود را آماده نمود و تیر را به طرف حمزه سرها کرد، تیر به او زد و شهید شد.
«مصعب پسر عمیر س» در نزدیک و کنار رسول خدا جمیجنگید، تا شهید شد. مسلمانان در آن واقعه تاریخی نیک امتحان شدند.