اجازۀ هجرت به سوی مدینه
وقتی که رسول خدا جبا آن عده از انصار مدنی مبایعت کرد، که بر دین اسلام و یاری او و کسانی که پیروش هستند، پایداری نمایند؛ آنگاه عدهای از مسلمانان را پیش ایشان فرستاد، و به یارانش و کسانی که در مکه بودند، دستور داد: که به مدینه مهاجرت کنند و به برادران انصارشان بپیوندند و گفت:« براستی خدای عزوجل برادرانی خوب و محل سکونتی که بتوانید در آن زندگی کنید و در امان باشید به شما داده است». پس از آن که حضرت رسول جدستور مهاجرت داد، مسلمانان دسته دسته به مدینه مهاجرت کردند، رسول خدا جدر مکه ماند و منتظر دستور خدا بود، که به او اجازۀ مهاجرت به مدینه را بدهد.
هجرت مسلمانان از مکه به مدینه سهل و آسان نبود که قریش باخبر باشند و خوشحال گردند، بلکه در مسیر مکه به مدینه نگهبانها گذاشته بودند، و هرکدام از مهاجرین را به انواع شکنجهها آزار میدادند. اما مهاجرین پایداری میکردند و فکرشان عوض نمیشد، و ماندن در مکه را اهمیت نمیدادند.
بعضی از مهاجرین به تنهایی میرفتند، و زن و فرزندانشان را به جا میگذاشتند، مانند: «ابوسلمه س» و...» و بعضی تمام لوازم و مال و دارایی را با خود حمل میکردند: مانند: «صهیب س» و...» و همچنین عمر پسر خطاب، طلحه، حمزه، زید پسر حارثه، عبدالرحمن پسر عوف، زبیر پسر عوام، ابوحذیفه، عثمان پسر عفان و دیگران شمهاجرت کردند. مهاجرت پشت سر هم ادامه یافت، تمام مسلمانان مکه قبل از رسول الله جبه مدینه رفتند، غیر از کسانی که به دست قریش اسیر شدند، یا از دین برگشتند؛ مگر علی پسر ابی طالب و ابوبکر صدیق رضوان الله تعالی علیهما [۳۴].
[۳۴] پس از آن که حضرت رسول جهمراه حضرت ابوبکر ساز مکه خارج شدند، به حضرت علی سدستور داد: که در خانۀ رسول خدا جبماند، تا اماناتی را که پیش حضرت جبود به صاحبانش برگرداند، و اموری را که لازم است انجام دهد. سپس به مدینه مهاجرت کند، و ابوبکر صدیق سثانی اثنین همراه حضرت جمهاجرت کرد. (اشاره به آیه ۴۰ سورۀ توبه). مترجم