زندگانی پیغمبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

دعوت علنی در کوه «صفا»

دعوت علنی در کوه «صفا»

حضرت جسه سال امر رسالت را پنهان داشت. سپس حق تعالی دستور داد، تا دینش را اظهار کند، و گفت: «به آنچه که به تو امر شده است، آشکارا اعلام کن و از مشرکان بپرهیز» [۲۰]. باز فرمود: «ابتدا نزدیکان خود را هشدار بده و نسبت به مؤمنانی که تابع تو می‌شوند، بسیار مهربان و متواضع باش» [۲۱]. و «بگو: من هشداردهنده روشنگر و آشکار هستم» [۲۲].

پس از نزول این آیات، حضرت جبه تپه صفا رفت و با بلندترین صدایش فریاد برآورد: یا صباحاه! و این کلمه یا صباحاه در بین عرب فریاد معروف و مأنوسی بود. هر وقت کسی خطر دشمنی را درک می‌کرد و می‌خواست آن را از سر شهر و قبیله‌ای که از آن دشمن غفلت دارند، دفع کند، فریاد می‌زد: یا صباحاه! همین که قریش فریاد را شنیدند، بلافاصله به دور او جمع شدند. یکی شخصاً پیش او رفت و یکی نماینده خود را پیش او فرستاد.

حضرت جفرمود: «ای بنی عبدالمطلب! ای بنی فهر! و ای بنی کعب! آیا گوش می‌کنید، به شما خبر بدهم، که قافله‌ای روی این کوه می‌خواهد اوضاع شما را عوض کند، آیا مرا تصدیق می‌کنید؟»

مردم قبلاً و در واقع و در عمل حضرت جرا دیده بودند: که راستگو و امانت‌بردار و پنددهنده است. حضرت جروی کوه تپه ایستاد و جلو دست خود را می‌دید، و پشت سر خود را نیز نگاه می‌کرد. ولی ایشان فقط جلو دست خود را می‌دیدند، در این حال خداوند استعداد و انصاف ایشان را به تصدیق این مخبر «امین و صادق» هدایت داد. گفتند: بلی! حضرت ج: فرمود: «براستی من در برابر غذایی سخت به شما هشدار می‌دهم». قوم ساکت ماندند. اما ابولهب (عمویش) گفت: تا غروب روز نابود شوی، آیا ما را فقط برای این دعوت نمودی؟!.

[۲۰] ﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ٩٤[الحجر: ٩۴]. [۲۱] ﴿وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ٢١٤ وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٢١٥[الشعراء: ۲۱۴-۲۱۵] [۲۲] ﴿وَقُلۡ إِنِّيٓ أَنَا ٱلنَّذِيرُ ٱلۡمُبِينُ٨٩[الحجر: ۸٩].