رقابت و پایداری جوانان در جهاد و شهادت
هنگامی که مسلمانان به سوی بدر حرکت کردند، نوجوانی شانزده ساله به اسم «عمیر پسر ابی وقاص س» هم خارج شده ولی میترسید، که پیامبر خدا جاو را رد کند و نگذارد در جنگ شرکت نماید، چون کوچک بود. پس خود را از دیدهها پنهان میداشت و میکوشید تا کسی او را نبیند. برادر بزرگش «سعد پسر ابی وقاص س» از آن حالت سؤال کرد. گفت: میترسم که رسول خدا جمرا قبول نکند، در حالی که من دوست دارم که برای جنگ بیایم، شاید خداوند شهادت را نصیبم کند؛ و همچنین شد». رسول خدا جوقتی او را دید، خواست نگذارد در جنگ شرکت کند، زیرا کوچک بود. اما «عمیر س» گریست و حضرت جقلبش برای او رقت یافت و او را اجازه داد. عمیر سجنگید تا شهید شد.