حیلهگری زن بزهکار یهودی
در جنگ خیبر پیامبر جمسموم شد. زینب دختر حارث یهودی همسر سلام پسر مشکم، گوسفند بریانی را که زهرآلود کرده بود، برای پیامبر خدا جفرستاد، و قبلاً سؤال کرده بود: که چه قسمتی از گوشت گوسفند را بیشتر دوست دارد؟ گفتند: گوشت دست. زهر بیشتری روی دست گوسفند بریان ریخت.
وقتی پیامبر جبه خوردن گوشت شروع کرد، گوشت به زبان بیزبانی به او خبر داد: که: مسموم است. حضرت جآن را پرت کرد. سپس یهود را جمع کرد و گفت: «آیا اگر در بارۀ چیزی از شما سؤآل کنم، جواب درست میدهید؟ گفتند: بلی!.
گفت: آیا روی این گوشت سم ریختید؟ گفتند: بلی! گفت: چه چیزی شما را بر آن کار وا داشت؟
گفتند: خواستیم بفهمیم که اگر شما دروغگو باشی از دستت رستگار شویم، و اگر پیامبر باشی به شما ضرر نمیرساند.
آن زن را نیز نزد پیامبر جآوردند. زن گفت: خواستم شما را بکشم.
پیامبر جفرمود: هیچ وقت خداوند، تو را بر من مسلط و چیره نمیکند. گفتند: او را بکشیم؟ فرمود: خیر، دیگر کسی به او تعرض ننمود و او را تنبیه نکرد، تا این که «بشر پسر براء پسر معرور س» که از آن گوشت خورده بود، فوت کرد. حضرت جدستور داد: که او را در مقابل خون بشر س، کشتند...