کمکخواستن از رسول خدا ج
«عمرو پسر سالم خزاعی» به مدینه خدمت پیامبر جخدا رفت و جلو دستش ایستاد و شعر سرود. و در اشعارش آن پیمانی را که در بین حضرت رسول جو خزاعه بسته شده بود، یادآور شد، و از او کمک و یاری طلبید، و پیامبر جرا مطلع نمود، که قریش پیمانشکنی کرده و میثاق محکم را نقض نمودهاند و شبانه شوریده و خزاعه را که روی آب بودند - در حال رکوع و سجود - کشتند.
پیامبر جفرمود:« ای عمرو پسر سالم! پیروز شدهای».