شفقت و دلسوزی، نه کشتار و خونریزی
هنگامی که «سعد پسر عباده س» همراه دستۀ انصار از پیش ابوسفیان سگذشت، به او گفت: «امروز، روز کشتار و خونریزی است؛ امروز ریختن خون، جایز است، امروز خداوند قریش را ذلیل و ناتوان کرد».
وقتی که پیامبر جبا دستۀ همراه خود به آنجا که ابوسفیان نشسته بود رسید، ابوسفیان سشکایت را پیش او برد و گفت: ای رسول خدا! آیا شنیدی که سعد بن عباده چه گفت؟ فرمود: چه گفت؟ ابوسفیان گفت: «چنین و چنان».
پیامبر خدا جدر این باره اظهار بیاطلاعی کرد، و گفت: «بلکه امروز، روز شفقت و دلسوزی است؛ روزی است که خداوند قریش را عزت داده و کعبه را درمیان آنان شرف و بزرگی میبخشد».
سپس به نزد سعد سفرستاد و پرچم را از او گرفت و به قیس پسرش داد، که پرچم از دست او خارج نشد، مگر این که به دست پسرش، قیس سرسید.