آخرین لشکر در زمان حیات حضرت ج
پیامبر جاسامه پسر زید پسر حارثه برا به شام فرستاد، و به او امر کرد: «که از اسبسواران در اطراف «بلقاء» و «دارون» در سرزمین فلسطین محافظت و پاسداری کنند».
به عدۀ زیادی از مهاجرین و انصار نیز نمایندگی داد: که در لشکر اسامه سباشند. بزرگترین آنان عمر بن خطاب سبود، که پیامبر جاو را فرستاد، در آن هنگام پیامبر جسخت مریض و لشکر اسامه سدر «جرف» [۱۳۵]خیمه زده بود.
بعد از فوت رسول بزرگوار جابوبکر سلشکر را بدرقه نمود، و نگذاشت به مدینه برگردد، تا فرمان پیامبر جاجرا شود. و ضمنا پیامبر جبه لشکر اسامه سعلاقۀ زیاد داشت: که به جنگ برود و این که علاقه و مراد حضرت جبه ثبوت رسید.
پیامبر جدر مرض الموت به مسلمانان توصیه کرد، «به نمایندگی که از دور میآیند اجازه دهند، همچنان که من به آنان اجازه میدادم. و در جزیرة العرب نباید دو دین و آیین باشد، و گفت: «مشرکین را از جزیرة العرب اخراج کنید...».
[۱۳۵] جرف: نام محلی است، در نزدیکهای مدینه. لسان العرب.