آزمایش «کعب پسر مالک س» و نجات او از آن
و از جملۀ کسانی که در جنگ «تبوک» سرپیچی کردند: سه نفر از سابقین اولین یعنی: «کعب پسر مالک» «مراره پسر ربیع» و «هلال پسر امیه ش» بودند. و آن سه نفر در راه اسلام خوب امتحانی داده و مراره و هلالجدر جنگ بدر شرکت کرده بودند، و اخلاق و عاداتشان چنین نبود: که از جنگها سرپیچی کنند. و این تخلف هم دارای حکمتی خدایی و برای امتحان و آزمایش و تربیت و پرورش مسلمانان بود. و جز کمی سهلانگاری و سستی اراده و اعتماد و توجه زایدی به وسایل ممکنۀ جنگی چیزی نبود.
پیامبر جمردم را از صحبتکردن با آنان منع فرمود: مردم نیز اطاعت نمودند و از آن سه نفر دوری گرفتند و تا پنجاه روز چنین بود. کعب پسر مالک سهمیشه به مسجد میرفت و با مسلمانان نماز میخواند و به بازار میرفت، اما هیچکس با او صحبت نمیکرد. و این ملامت و سرزنش محبت او را نسبت به اسلام و پیامبر جبیشتر میکرد. جریان، با دوریگرفتن و ترک صحبت با آنان، خاتمه نیافت، بلکه به آنان، یعنی: (کعب، مراره و هلال ش) دستور داده شد، که از زنانشان نیز دوری کنند، ایشان هم دوری گرفتند.
در آن موقع پادشاه غسان، از کعب پسر مالک سدعوت نمود، که به پایتخت او برود تا از او احترام بگیرد و در رفاه و آسایش روزگار را به سر ببرد.
فرستادۀ پادشاه غسان به نزد کعب سرفت و نامهای را به او داد. کعب سدر جواب، نامه را در کورۀ آتش انداخت.
هنگامی که امتحان آن سه نفر مؤمن و آنچه که خدا خواسته بود تحقق یافت و خود را در تنگنا و دلتنگ دیدند، و زمین با آن همه گستردگی بر آنان تنگ شد، خداوند در را بر رویشان باز کرد، و در ماورای آسمانها توبۀ آنان را پذیرفت و آیات زیر را نازل فرمود:
«خدا بر پیغمبر و اصحابش از مهاجر و انصار که در ساعت سختی که نزدیک بود دلهای بسیاری از آنان بلغزد (در سختیهای جنگ تبوک) از رسولش پیروی کردند، باز لطف فرمود و از لغزشهایشان درگذشت. که او در بارۀ رسول و مؤمنان به یقین مشفق و مهربان است. و بر آن سه تن (کعب مراره و هلال) که (از جنگ تبوک) تخلف ورزیدند تا این که زمین با همۀ پهناوری بر آنان تنگ شد، و بلکه از خود دلتنگ شدند، و دانستند که از غضب خدا جز به لطف او ملجأ و پناهی نیست. پس خداوند بر آنان لطف فرمود، (توفیق توبه داد)، تا توبه کنند که خداوند بسیار توبهپذیر و در حق خلق مشفق و مهربان است» [۱۱۴].
[۱۱۴] ﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ١١٧ وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ١١٨﴾[التوبة: ۱۱٧-۱۱۸].