مادری پسر خود را برای جنگ و شهادت تشویق میکرد
«عایشه امالمؤمنین» (مادر مسلمانان) لمیفرماید: قبل از فرمان حجاب با جمعی از زنان مسلمان در حصار «بنی حارثه» بودیم، در این هنگام سعد پسر معاذ سبر ما گذر کرد، که زرۀ کوتاهی به تن داشت و بازوهایش از آن بیرون آمده بود. سعد سشعر میخواند، مادرش به او گفت: ای پسرم! زود باش به لشکر برس. به خدا قسم تأخیر کردی. عایشه لفرمود: به مادرش گفتم: ای مادر سعد س! به والله، من دوست داشتم که زره سعد از آن کاملتر باشد، تا بازوهایش را بپوشاند.
زیرا عایشه لاز کوتاهی زره سعد سبیم داشت. سعد سدر غزوۀ «بنی قریظه» تیری خورد و رگ بازویش را برید و شهید شد.