زندگانی پیغمبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

اخلاق و شمایل حضرت ج

اخلاق و شمایل حضرت ج

علی پسر ابوطالب سکه آگاه‌ترین مردم به احوال حضرت محمد جو از همه بیشتر با او معاشرت و صحبت و برخورد کرده، و در توصیف او از نظر بیان و ادای سخن تواناتر بود، در تعریف حضرت جچنین می‌گوید:

«هرگز پیامبر خدا جبدگو نبوده، و زبان به سخن زشت و ناپسند نگشوده و بیهوده در بازار گردش نکرده، و جواب زشت و ناپسند را به زشت و ناپسند نداده، و در مقابل، گذشت نموده، و از آن چشم پوشیده است. ابدا چیزی را نزده مگر در راه خدا، نه خادمی را زده و نه زنی را. ابداً در صدد انتقام از کسی برنیامده است، مادامی که به محارم خدا بی‌احترامی نکرده باشد. و اگر کسی به محارم خدا بی‌احترامی کرده باشد، در این صورت به شدت خشمگین شده است. و در میان هردو امر آسانترین را انتخاب کرده است.

هر وقت حضرت جبه خانۀ خود می‌رفت، انسانی بود مثل مردم عادی که: لباس خود را پاک و نظیف می‌کرد، گوسفند را می‌دوشید، سایر کارهای خود را شخصاً انجام می‌داد. پیامبر خدا جهمیشه در حال برخاستن و نشستن در یاد خدا بود. و هرگاه به میان قومی می‌رفت، در هرجایی که خالی بود، می‌نشست و به آن نیز امر می‌کرد. به هریک از کسانی که در مجلسش بودند: به اندازه محبت می‌کرد، تا کسی که در پهلویش نشسته، گمان نکند که دیگری در نزد پیامبر جاز او محبوب‌تر و محترم‌تر است.

کسی که با او همنشین بود و یا به او نیازی داشت، صبر می‌کرد، تا آن کس خودش جلسه یا کار را ترک کند. و کسی که از او چیزی می‌طلبید او را رد نمی‌کرد، مگر این که نیازش را برآورده می‌نمود. و گرنه با شیرین‌زبانی جواب می‌داد.

اخلاق نیک و رفتار پسندیده‌اش در میان مردم نمونه شد [۱۴۸]. او برای مردم پدری مهربان بود و مردم در نزد او در حقوق یکسان بودند. محضر و مجلس حضرت جمجلس علم و دانش، حیاء و ادب، صبر و متانت و امانت و صداقت بود.

... پیامبر ججوانمردترین و نیکوترین و صادق‌ترین و نرم‌خوترین مردم بود. کسی که ناگهانی و رو در رو او را می‌دید، هیبت و دهشت سراپای وجودش را فرا می‌گرفت. و به محض این که با او معاشرت و ملاقات می‌کرد، او را دوست می‌داشت».

در خاتمۀ تعریف می‌گوید: «نه قبل از حضرت جنه بعد از حضرت جکسی را مانند او ندیده‌ام».

«براستی خداوند لباس جمال و زیبایی و سیرت پسندیده را به تن پیامبرش جکرده و محبت و شکوه و جلال را به او بخشیده است».

«براء پسر عازب» سنیز چنین می‌گوید: «پیامبر جقامتی متوسط میانه داشت. او را در لباسی مایل به قرمز دیدم، که ابداً کسی را شیرین جمال‌تر از او ندیده بودم».

«ابوهریره» سمی‌گوید: «پیامبر جقامتی میانه مایل به بلند و رنگ سفید و شانه‌های وسیع و گشاد داشت، و ریش مبارکش سیاه و دندان‌هایش مرتب و شیرین، مژة چشمان مبارکش دراز بود. (تا آنجا که ابوهریره سمی‌گوید): مانند حضرت جرا تا حال ندیده‌ام و نخواهم دید.

«أنس» سمی‌گوید: هیچ دیبا و حریری را لمس نکرده‌ام، که از کف دست مبارک حضرت جنرم‌تر باشد. (هرچند دست‌های مبارکش همواره در کار و تلاش و زحمت بود). و هیچ بوی خوشی را استشمام نکرده‌ام، که از بوی خوش وجود مبارک پیامبر بزرگ جخوشبوتر باشد.

وصلى الله وسلم على سيد الأنبياء والـمرسلين وعلى آله وأصحابه أجمعين وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالـمين.

[۱۴۸] ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا٢١[الأحزاب: ۲۱]. (البته برای شما در اقتدای پسندیده به رسول خدا جچه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو خیر و سعادت بسیار است، برای آن کس که به ثواب خدا و روز قیامت امیدوار باشد، و خدا را بسیار یاد کند).