روح برادری و برابری بین مسلمانان
پیغمبر اکرم جدر کندن خندق مرتب کار میکرد، تا مسلمانان نیز تشویق و ترغیب شوند، و به پاداش نیک و اجر بزرگ برسند. مسلمانان با جان و دل و تمام نیرو کار میکردند، همچنانکه پیامبر جکار میکرد. هوا به شدت سرد بود، به اندازۀ کافی خوراک نداشتند، و یا اصلاً خوراک گیر نمیافتاد.
أبوطلحه سمیگوید: [۶۰]از گرسنگی پیش پیامبر جشکایت بردیم، و هرکدام از ما سنگی را روی شکم خود برداشتیم، اما رسول خدا جدو سنگ را روی شکمش برداشت. از آن پس یاران پیامبر جمسرور و خوشحال بودند، و خدا را سپاس میکردند، و شعر میسرودند؛ دیگر شکایت نکردند و ناراحت نشدند.
أنس سمیگوید: پیامبر خدا جبه خندق رفت، دید که مهاجرین و انصار در هوای سرد صبح گاهی مشغول کندن خندق هستند، و هیچ بنده و بردهای در کندن خندق به جای ایشان کار نمیکند. وقتی پیامبر جآنها را با آن حالت خستگی و گرسنگی دید، فرمود:
«پروردگارا! این عیش و شادی، عیش و شادی آخرت است».
«پروردگارا! انصار و مهاجرین را ببخشای».
مهاجرین و انصار نیز در جواب گفتند:
«ما کسانی هستیم برای جهاد و مبارزه به همراه محمد جپیمان بستهایم، چون تا ابد در این دنیا نخواهیم ماند».
در بعضی جاهای خندق مسلمانان به سنگ بزرگ و سختی برخورد میکردند، که کلنگ و وسایل کار نمیتوانست آن را بیرون بیاورد، شکایت را پیش پیامبر جبردند. وقتی حضرت جآن سنگ را دید، کلنگ را به دست گرفت و گفت: «بسم الله و یک ضربه را بر آن سنگ وارد کرد. یک سوم سنگ خرد شد، بعد فرمود: الله اکبر، فتوحات شام به من بخشیده شد. سوگند به خدا! من «کاخهای قرمز» آنجا را میبینم، انشاء الله بار دوم ضربۀ دیگری بر سنگ وارد کرد، نصف دیگر بقیه خرد شد. گفت: الله اکبر، فتوحات فارس نیز به من بخشیده شد. به خدا قسم! من «کاخ سفید مداین» را میبینم، بار سوم ضربهای دیگر زد و گفت: بسم الله، بقیۀ سنگ خرد شد. فرمود: الله اکبر، فتوحات یمن به من داده شد. به خدا قسم! الآن «درهای صنعا» را در اینجا میبینم».
[۶۰] «یقول ابوطلحه»: «شكونا إلى رسول الله جالجوع ورفعنا عن بطوننا عن حجر حجر. فرفع رسول الله جعن بطنه عن حجرين. وكانوا مسرورين، يحمدون الله ويرتجزون ولا يشكون ولا يتعتبون». (متن)