رسول خدا جچگونه حج را انجام داد؟
رسول خدا جتصمیم گرفت، که حج را انجام دهد، و به مردم اعلام نمود: که تصمیم دارد به زیارت خانه خدا برود. مردم همراه او آمادۀ حج شدند.
مسلمانان اطراف مدینه نیز باخبر شدند و آمدند و آمادگی خود را برای این سفر اعلام کردند، و در راه مردم بسیار زیادی به پیامبر جملحق شدند، که طرف راست و چپ و جلو و پشت حضرت جرا تا مد بصر، گرفته بودند.
پیامبر جظهر روز شنبه بیست پنجم ماه ذی القعده، بعد از خواندن چهار رکعت نماز ظهر و یک خطبه و تعلیم مسلمانان به چگونگی احرام [۱۱۶]و واجبات و مسنونات آن، از مدینه بیرون رفت.
سپس در حال حرکت به تلبیه شروع کرد: «فرمان تو را اطاعت میکنم باری خدایا! فرمان تو را اطاعت میکنم، فرمان تو را میپذیرم. بیشریک هستی. فرمان تو را اطاعت میکنم، براستی سپاس و احسان و ملک و دارایی خاص تو است، بیشریک هستی» [۱۱٧].
در چهارم ماه ذی الحجه، وارد مکه شد، و به مسجد الحرام رفت، و بیت را طواف کرد [۱۱۸]، و سعی بین صفا و مروه را انجام داد. آنگاه چهار روز در مکه ماند. سپس در روز ترویه [۱۱٩](روز هشتم ذی الحجه) با سایر همراهان به منی [۱۲۰]رفت. و نماز ظهر و عصر را به پا داشت، و شب را در آنجا به روز آورد. در روز نهم ذی الحجه بعد از طلوع آفتاب که مصادف با روز جمعه بود، از منی به عرفه رفت.
روز عرفه، در حالی که پیامبر جسوار بود خطبۀ مهمی ایراد فرمود، و در آن قواعد اسلام را مقرر داشت و قوانین شرک و بتپرستی و جاهلیت را باطل اعلام فرمود. و محرماتی را از قبیل: خون ریختن و تعرض و دستدرازی به اموال و ناموس دیگران نیز که تمام ملل بر تحریم آنها اتفاق داشتند، تحریم فرمود. و مسایل و قوانین جاهلیت را زیر پا نهاد، و ربا را که در جاهلیت مرسوم بود، تحریم نمود و ابطال کرد. و نسبت به زنان به خیر و نیکی توصیه فرمود، و حقوق آنان را بالعموم یادآور شد؛ و گفت: آنچه که در حق زنان واجب است، نفقه، لباس، محبت و اخلاق درست است.
و همچنین به امتش توصیه فرمود: که: به کتاب خدا متوسل شوند. و باز خبر داد: مادامی که به کتاب آسمانی (قرآن) پناه ببرید، گمراه نخواهید شد. سپس گفت: همۀ مسلمانان در برابر کتاب خدا مسؤولند. از همۀ مسلمانان حاضر در مراسم حج سؤال فرمود: که چه میگویند، و به چه چیزی گواهی میدهند؟ گفتند: گواهی میدهیم که تو رسالت خود را ادا نمودی، و پند و اندرز دادی. سپس انگشت دستش را به سوی آسمان بلند کرد، و سه مرتبه خدا را بر آنان گواه و شاهد گرفت. و دستور داد که کسانی که حضور دارند، آن پیام را به کسانی که غایب هستند، برسانند...
در پایان خطبه به بلال دستور داد، اذان بگوید. پس از اذان نماز را به پا داشت، و نماز ظهر و عصر را دو رکعت دو رکعت [۱۲۱]ادا نمود.
بعد از خواندن نماز سوار شد و به سوی موقف (محل وقوف در عرفه) حرکت کرد، در عرفه ایستاد و در حالی که بر شتر سوار بود، تا غروب آن روز از درگاه پروردگار دعا و نیایش کرد. هنگام خواندن دعا مانند مسکینی که دست نیاز دراز کرده باشد، دو دستش را به سوی آسمان بلند کرد، و چنین فرمود: «باری خدایا! شما سخن مرا میشنوی، و مکانم را میبینی، و از نهان و آشکار من خبر داری، هیچی از کار من در نزد تو پوشیده نیست. من فقیر و بینوا هستم و از تو کمک میطلبم و به تو پناه آوردهام، و از تو میترسم و به گناهان خود اعتراف میکنم، مانند انسانی فقیر و بینوا از تو تمنا دارم، و در پیشگاهت تضرع و زاری میکنم، مانند گناهکاری ذلیل و درمانده و همچو کوری بیمناک و همچو کسی که در برابر تو گردن کج کرده، چشمانش اشک میریزد، و در برابرت ذلیل و کوچک است، تو را میخوانم.
باری خدایا! «مرا تیرهبخت و بیچاره مکن و نسبت به من مهربان باش، ای خوبترین مسؤولین و ای خوبترین بخشندگان!».
در اینجا این آیه نازل شد: «... امروز دین شما را برایتان به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم» [۱۲۲].
هنگام غروب خورشید، از «عرفه» [۱۲۳]به «مزدلفه» [۱۲۴]رفت و در آنجا نماز مغرب و عشا را بجا آورد، و سپس استراحت فرمود. بعد از طلوع فجر نماز صبح را خواند و سوار شد تا به «مشعر الحرام» [۱۲۵]رسید. در آنجا رو به قبله ایستاد و به دعا خواندن و زاری و تکبیر و تهلیل پرداخت. آنگاه قبل از طلوع خورشید از مزدلفه حرکت کرد و به سرعت رفت، تا به «منی» رسید، به «جمره العقبه» [۱۲۶]رفت و سنگریزهها را انداخت.
پس از پرت کردن سنگ ریزه در جمره العقبه دوباره به منی برگشت، و برای مردم خطبۀ بلیغی ایراد فرمود، و در آن خطبه حرمت و ارزش روز عید قربان و برکت آن در نزد خداوند، و حرمت مکه بر سایر ممالک دنیا را به آنان اعلام نمود، و دستور داد: «از کسی که آنان را به سوی کتاب خدا راهنمایی میکند، پیروی نمایند، و مناسک (اعمال و عبادات حج) را از او یاد بگیرند، و بعد از او به سوی کفر و گمراهی برنگردند؛ که در نتیجه گردن همدیگر را بزنند. و باز دستور داد که: از تبلیغ دین دست نکشید». و بقیۀ خطبه را چنین ادامه داد: «خدایتان را پرستش کنید، و نماز پنجگانه را بجای آورید، و روزۀ ماه رمضان را بگیرید، و از صاحب امرتان پیروی کنید، تا داخل بهشت شوید».
آنگاه از مردم وداع کرد، و این حج به «حجة الوداع» مشهور شد.
سپس به کشتارگاه منی رفت، و شصت و سه رأس بدنه (گاو و شتر فربه) را با دست خود قربانی کرد، و این تعداد قربانی برابر سنوات عمر حضرت جبود. سپس دست کشید و به علی سدستور داد، بقیه را که جمعاً یک صد رأس بود، قربانی کند. وقتی قربانی پایان یافت، سلمانی (حلاق) را خواند، و سر را تراشید، و موی سرش را بین کسانی که دور و برش بودند، تقسیم کرد [۱۲٧]. سپس به مکه برگشت و «طواف الافاضه» [۱۲۸]را که همان طواف الزیاره است، انجام داد. بعد بالای چاه زمزم رفت و در حال ایستادن از آب زمزم نوشید، و دوباره به منی برگشت، و شب در منی ماندگار شد و فردای آن شب نزدیک زوال خورشید به طرف جمرات رفت. و به ترتیب، رمی را از اول تا جمرۀ عقبه انجام داد، و تا اخر ایام التشریق [۱۲٩]در منی ماند. سپس به مکه برگشت و نزدیک سحر طواف الوداع را بجای آورد، پس از پایان مراسم حج به مردم دستور داد، که به مدینه برگردند.
هنگامی که به «ذو الحلیفه» [۱۳۰]رسید، شب را در آنجا به روز آورد. وقتی مدینه را دید، سه بار بانگ تکبیر برآورد، و گفت: «هیچ معبود به حقی جز الله نیست، تنها و بیشریک است، ملک و دارایی و سپاس لایق ذات اوست؛ و او بر هرکاری تواناست، برگشتگان، توبهکنندگان، بندگان، سجدهکنندگان، و سپاسگزاران پروردگار خود هستیم. وعدۀ خدا راست است. بندهاش را یاری داد، و تمام احزاب را به تنهایی نابود کرد» [۱۳۱]، و در روز وارد مدینۀ منوره شد.
[۱۱۶] احرام: در لغت به معنی منع و خودداری است، و در اصطلاح شرع: اعلام حج یا عمره و آنچه که لازمۀ آنهاست، از قبیل نپوشیدن لباس دوخته برای مرد و دوری از چیزهائی که شرع آن را منع کرده است. مانند: بوی خوش، نکاح، صید و غیره (مؤلف). [۱۱٧] «لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك إن الحمد والنعمة لك والـملك لا شريك لك». [۱۱۸] سعی عبارتست از آمد و شد در بین صفا و مروه که تا هفت مرتبه لازم است به عمل آید، و ابتدا از صفا شروع میشود. طول مسیر بین صفا و مروه تقریباً ۱۴۰۵ متر است. و عرض آن ۱۱ متر، و از صفا تا میل سبز ٧۵ متر و مابین دو میل مکان هروله (دوش) ٧۰ متر و از میل دوم تا مروه ۲۶۰ متر است. «رساله و مناسک حج بابا مردوخ روجانی». البته این ارقام به اساس توسعه قدیم بوده ودر توسعه جدیدی که درین اواخر صورت گرفته، به اساس آن طول و عرض مساحت آن بیشتر از گذشته است. «تصحیح کننده». [۱۱٩] یزم الترویه: روز هشتم ذی حجه، چون در آن روز حجاج سیراب میشوند و آب میدهند و آب مینوشند، آن روز «ترویه» نام دارد (مؤلف). [۱۲۰] (فاصله بین مکه تا منی یک فرسخ است)، همان مرجع رساله حج بابا مردوخ. [۱۲۱] قصر و جمع (م). [۱۲۲] ﴿...ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدة: ۳]. [۱۲۳] همۀ سرزمین عرفات موقف است، اما بهترین موقف آن محل توقفگاه حضرت رسول جدر نزدیکی جبل الرحمه میباشد, که آن کوهی است، در وسط عرفات که آن را: الال بر وزن هلال نامند. فاصلۀ منی و عرفات، دو فرسخ است. (مناسک بابا مردوخ). [۱۲۴] مزدلفه فضای وسیعی است در بین منی و عرفات. فاصلۀ مزدلفه تا عرفات یکفرسخ است. (به اختصار. همان مرجع) [۱۲۵] مشعر الحرام: محلی است در مزدلفه. (مؤلف) در مشعر الحرام مسجد بزرگی با گلدستۀ بزرگ و سفید در محل مرتفعی قرار دارد. [۱۲۶] جمرة العقبه: محلی است در منی که در آنجا سنگ ریزه را جهت رجم شیطان پرت میکنند. العقبة: جایی است، در منی سومین مرحله رجم در آنجا صورت میگیرد. (مؤلف) [۱۲٧] جهت توضیح بیشتر مطلب به کتب سیرت که به تفصیل نوشته شده است، مراجعه شود. مترجم [۱۲۸] طواف الافاضه که آن را طواف الفرض، طواف الزیاره و طواف الرکن و طواف الصدر نیز گویند. طوافی است واجب و جزء ارکان حج و بدون آن حج صحیح نیست و با فدیه جبران نمیشود. بعد از حلق و تقصیر انجام میگیرد. (م) [۱۲٩] ایام التشریق، تشریق یعنی: تکه تکه کردن گوشت و برشته کردن آن در جلو آفتاب، سه روز بعد از عید قربان, ایام التشریق نامیده شد. چون گوشت قربانی در منی در آن روزها برشته میشود. (مؤلف) [۱۳۰] ذو الحلیفه: تصغیر الحلفه، شیخان میگویند: از مکه ده منزل دور است. غزالی میگوید: شش میل از مدینه دور است. (مغنی) [۱۳۱] لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ لَهُ الـْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ. آيِبُونَ عَابِدُونَ تَائِبُونَ سَاجِدُونَ و لِرَبِّنَا حَامِدُونَ صَدَقَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَنَصَرَ عَبْدَهُ وَهَزَمَ الأَحْزَابَ وَحْدَهُ.