سورۀ یوسُف
۳۹- ﴿رَبِّ ٱلسِّجۡنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدۡعُونَنِيٓ إِلَيۡهِۖ﴾[يوسف: ۳۳]
«پروردگارا! زندان برای من خوشایندتر از آن چیزی است که مرا بدان فرا میخوانند.»
یوسف÷نگفت: از آنچه مرا بدان میخوانید. بلکه گفت: از آنچه مرا بدان میخوانند؛ زیرا جمعِ زنان در این فراخوان، چه با گفتار و چه با حرکتها و نگاهها، مشترک و همآوا بودند. یوسف÷رو به خدا میکند و از او یاری و مدد میخواهد و عاجزانه درخواست میکند که یزدانأتلاشهای زنان را از او برگرداند که برای به دامانداختن وی از خود نشان میدهند؛ چراکه میترسد در لحظهای در برابر این همه مکر و نیرنگ و تشویق و ترغیب پیاپی به گناه ضعیف گردد و به چیزی دچار شود که از آن بر خود میترسد، و با دعا و زاری از خداأمیخواهد او را نجات دهد. [۳۲]و این ندای هر موحّد و مؤمنی نیز میباشد که زندان را بر خواستۀ پلیدِ مشرکین و کافرین و منافقین ترجیح میدهد و فقط از خداأدرخواست کمک و نجات میکند.
۴۰- ﴿فَٱللَّهُ خَيۡرٌ حَٰفِظٗاۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ٦٤﴾[يوسف: ۶۴]
«خدا بهترین حافظ و نگهدار است و از همهی مهربانان مهربانتر است.»
یعقوب÷ابراز میدارد: اگر مرحمتی و لطف برای خودم میخواهم، فقط خدا، بلی فقط خدا را به کمک میطلبم چه: «خدا بهترین حافظ و نگهدار است و از همۀ مهربانان مهربانتر است.» [۳۳]
۴۱- ﴿۞رَبِّ قَدۡ ءَاتَيۡتَنِي مِنَ ٱلۡمُلۡكِ وَعَلَّمۡتَنِي مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِۚ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَنتَ وَلِيِّۦ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۖ تَوَفَّنِي مُسۡلِمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ١٠١﴾[يوسف: ۱۰۱]
«پروردگارا! (سپاسگزارم که بخش بزرگی) از حکومت به من دادهای و مرا از تعبیر خوابها آگاه ساختهای. ای آفریدگار آسمانها و زمین! تو سرپرست من در دنیا و آخرت هستی. مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق گردان.»
این دعای یوسف÷بعد از رهایی از زندان و بازگشت به آغوش پدر بزرگوارش یعقوب÷است.
[۳۲] سید قطب، ترجمه " فی ظلال القرآن"، ۳/۱۰۶۷. [۳۳] همان، ۴/۳۱.