۴-مَلِک
خداوندأمیفرمایند: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ٢﴾[الفلق: ۱-۲] (بگو: پناه میبرم به پروردگار مردمان. به مالک و حاکم (واقعی) مردمان.)
مالک به معنای فرمانروا و پادشاهی و سروری است که آفرینش و فرمان و همه چیز در قبضۀ قدرت و ارادۀ اوست و هیچ محدودیّتی بر آن وجود ندارد و او بر همه چیز سیطره و تسلّط دارد. تنها مَلِک، پادشاهی و مالکیّت هر دو سرا را در اختیار دارد و همه چیز در دست اوست و او صاحب حقیقی دنیا و آخرت است و مَلِکِ آنها و کلّ هستی میباشد. خداوندأمالک روز سزا و جزا است؛ چرا که وی انسان را آفریده و با دادن تواناییها و نعمتها وی را مسئول قرار داده و با تسلّط و چیرگیش بر همه چیز، وی را بازخواست میکند.
مالک بودن خداوند نهایت خضوع و خشوع و ذلالت مؤمن را در برابر خداوندأبه اندازۀ توانایی به همراه دارد. و ثمرۀ آن: نسبت به مؤمنان نرمی و فروتنی و مهربانی و نرمخویی و تواضع و در برابر کافران سختی و دلیری و بیباکی و نیرومندی میباشد. مالک بودنِ خداوندأحاکی از آن است که پادشاهی بیانتهای وی، برای انسان حدود و ثغوری دارد که انسان جدای از اینکه باید خود را با آن هماهنگ کند، باید بداند که این حکمرانی و توانایی فقط خاص خداوندأاست و بس. و هر آنچه به سبب رحمت و حکمتِ خداوندأاز آن به انسان داده شده عارضی و مَجازی میباشد و انسان باید بداند که در برابر این مالکیّت و حکمرانی موقّتی، مسئول است و هرگز بخاطر آنها خود را آلودۀ گناه نکند و دیگران را از بهرۀ آنها محروم نسازد. حاکمان هم باید بدانند که باید بر طبق قوانین و شریعت حاکِم حقیقی حکومتداری کنند و حکم صادر کنند.