۵۳-وکیل
خداوندأمیفرمایند: ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ وَكِيلًا٨١﴾[النساء: ۸۱] (و کافی است که خدا وکیل باشد.)
وکیل صفت مشبهه و به معنای محکم کردن خود با تکیه و ارتباط با چیز دیگر میباشد. وکیلأکسی میباشد که همیشه و در همه حال، هر کس در هر حالت و وضعیتی قرار گیرد و دنبال تکیهگاه و پناهگاه باشد تا با تکیه کردن و واگذاری کارش به اطمینان و آرامش دست یابد، حاضر است تکیهگاه چنین فردی گردد و امورش را به سرانجام نیک برساند. خداوندأبهترین وکیل است؛ زیرا نتایج امور فقط به ارادۀ اوست و با علم و قدرت و رحم و هدایتش بهترین سرانجامها را میشناسد.
مؤمن بر خدا توکّل دارد. بدین معنا برای تحقق هر امری سه چیز لازم است: ۱- وجود سبب مادّی و معنوی، ۲- اراده و عزم انسان. این دو مورد در دایرۀ اختیار و تکالیف و بندگی و عبودیّتِ مؤمن است که باید آنها را اتّخاذ کند. ۳- ارادۀ خداوندأ. که فقط در دست خدا میباشد و گرفتن نتیجه و عدم آن در ارادۀ انسان نیست و به وی مربوط نیست ولی مؤمن در آن بر خداأتوکّل میکند تا نتیجه را به بهترین صورت ممکن برایش رقم زند تا وی اطمینان و آرامش یابد. توکّل واقعی وقتی نمایان است که بود و نبودِ اسباب برای مُتوکِّل یکی باشد. اگر سبب موجود بود آن را اتّخاذ میکند و اگر سبب موجود نبود سعی در گرفتن سبب مینماید؛ زیرا تلاش نکردنش در این زمینه گناه است. و در هر دو حالت فقط ادای وظیفه (اتّخاذ سبب) میکند و نتیجه را فقط از الله میداند و به وی واگذار میکند. مثلاً: شخص اگر بیمار شود به پزشک مراجعه میکند و داروهایش را مصرف مینماید (اتّخاذ سبب در این مرحله وظیفۀ بندگی وی میباشد.) ولی شفا یافتن را در ارادۀ خدا میداند و آنرا به خداأمیسپارد این توکّل واقعی است. پس مؤمن نفی اسباب نمیکند و نتیجه را از اسباب نمیداند بلکه در گرفتنِ نتیجه با اتّخاذ اسباب، فقط بر خداأتوکّل میکند و نتیجه را از وی میداند و بر آن راضی و خشنود میباشد.