۱- دیدگاه عمرسدربارهی خداوند متعال، نظام هستی، زندگانی، بهشت، دوزخ و قضا و قدر
آیینی که عمر بن خطابسو سایر اصحابشبراساس آن پرورش یافتند، در حقیقت کلام پروردگار جهانیان یعنی قرآن کریم بود. قرآن تنها برنامهای بود که در پرتو آن زندگی را سپری میکردند، رسول خدا ج نیز همواره میکوشید تا این منبع زلال، تنها سرچشمهای باشد که یکایک مسلمانان و نیز خانواده و جامعهی اسلامی در سایهی آن پرورش یابند. از این رو آیات روح بخش کلام الهی، در عمر بن خطابساثر گذاشت و از او شخصیتی اسلامی ساخت که قلبی پاک و وجودی آراسته و روحی بلند داشت. آری! عمرسبا شنیدن آیات سورهی طه، به انسانی دیگر تبدیل شد که طرز تفکر، احساسات، ارزشها و رفتار جدیدی داشت [۸۱].
فاروقساز خلال کلام وحی، به خوبی دریافت که معبود حقیقی کیست؟ رسول خدا ج نیز مفاهیم آیات روحبخش قرآن را در ژرفای وجود عمرسغرس نمود و بدینسان نهال معارف قرآنی در عمرفاروقسبارور گردید و به ثمر نشست.
گفتنی است: رسول خدا ج همواره میکوشید تا یارانش را به اندیشهای درست دربارهی پروردگارشان و نیز به معرفت و شناختی صحیح در مورد حقوق خداوند بر بندگان برساند؛ چرا که میدانست این اندیشه، روزی به تصدیق و یقین واقعی تبدیل میگردد؛ البته به شرطی که وجود و نهادِ انسان، پاک و آراسته باشد. بدینسان نگرش عمرفاروقسنسبت به خداوند متعال، جهان هستی، زندگی، بهشت و دوزخ، و قضا و قدر و همچنین دیدگاهش دربارهی حقیقت انسان و درگیری او با شیطان، برگرفته از قرآن کریم و آموزههای نبوی بود. خلاصه و گزیدهی دیدگاه عمرفاروقسدربارهی هریک از این موارد، عبارتاند از:
* خداوند متعال، از هر عیب و نقصی، پاک و مبراست و دارای تمام صفات کمال میباشد؛ او، یگانه و بیهمتاست که نه همسری گرفته و نه فرزندی.
* الله، خالق، مالک و مدبر تمام هستی است؛ چنان که خود میفرماید:
﴿ إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤ ﴾[الأعراف: ۵۴].
«پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز بیافرید و سپس بر عرش استقرار یافت؛ (خداوند) با (پرده تاریک) شب، روز را میپوشاند و شب، شتابان به دنبال روز، روان است. خورشید و ماه و ستارگان را آفریده و جملگی مسخر فرمان او هستند. آگاه باشید که تنها او میآفریند و تنها او فرمان میدهد. بزرگوار وجاویدان و با برکت است خداوندی که پروردگار جهانیان میباشد».
* خداوند متعال، منشأ تمام نعمتهای بزرگ و کوچک وآشکار و نهان است؛ چنانچه میفرماید:
﴿ وَمَا بِكُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فَإِلَيۡهِ تَجَۡٔرُونَ ٥٣ ﴾[النحل:۵۳].
«آنچه از نعمتها دارید، همه از سوی خداست و گذشته از آن هنگامی که زیانی به شما برسد، او را با ناله و زاری به فریاد میخوانید».
* علم خداوند، بر تمام اشیا و موجودات احاطه دارد و هیچ چیزی در عالم هستی، از علم خداوند، پنهان نمیماند.
* خداوند متعال، همهی اعمال بزرگ و کوچک آدمی را بوسیلهی فرشتگان کنترل مینماید و مینویسد و روزی آنها را آشکار میسازد. چنانکه میفرماید:
﴿ مَّا یَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَیۡهِ رَقِیبٌ عَتِیدٞ ١٨ ﴾[ق: ۱۸].
«انسان، هیچ سخنی بر زبان نمیراند، مگر اینکه فرشتهای، مراقب و آمادهی (دریافت و نوشتن) آن سخن است».
* همچنین خداوند متعال، بندگانش را با اموری که خلاف میل آنها است، میآزماید تا چهرهی واقعی آنان را بشناساند؛ برخی به قضا و قدر الهی خشنود شده، تسلیم میشوند. در نتیجه، شایستهی امامت، خلافت و رهبری میگردند. و برخی نگران و خشمگین شده، ارزش خود را از دست میدهند. خداوند میفرماید:
﴿ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَيَوٰةَ لِيَبۡلُوَكُمۡ أَيُّكُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفُورُ ٢ ﴾[الملک: ۲].
«کسی که مرگ و زندگانی را بیافرید تا شما را بیازماید (و نشان دهد که) کدامین شما عمل بهتری دارد و خداوند، چیره و آمرزنده است».
* خداوند متعال، کسی را نصرت و یاری میدهد که به او روی آورد و به او پناه ببرد و در برابر حکم و خواست خداوند، تسلیم و بدان راضی شود:
﴿ إِنَّ وَلِـِّۧيَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡكِتَٰبَۖ وَهُوَ يَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِينَ ١٩٦ ﴾[الأعراف: ۱۹۶].
«بیگمان سرپرست من، خدایی است که این کتاب را نازل کرده و اوست که بندگان شایسته را یاری و سرپرستی میکند».
حق خدای متعال بر بندگان، این است که فقط او را بپرستند و با او چیزی را شریک قرار ندهند:
﴿ بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٦٦ ﴾[الزمر: ۶۶].
«بلکه تنها خدا را پرستش کن و از زمرهی سپاسگزاران باش».
* خداوند متعال، در قرآن کریم به تفصیل مفاهیم عبادت و توحید را بیان نموده است [۸۲].
لازم به ذکر است که عمرسنگرش خود را در مورد جهان هستی از این آیات برمیگرفت:
﴿ ۞قُلۡ أَئِنَّكُمۡ لَتَكۡفُرُونَ بِٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِي يَوۡمَيۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِكَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقۡوَٰتَهَا فِيٓ أَرۡبَعَةِ أَيَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ ١٠ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِيَا طَوۡعًا أَوۡ كَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَيۡنَا طَآئِعِينَ ١١ فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِي يَوۡمَيۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَاۚ وَزَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ وَحِفۡظٗاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ ١٢ ﴾[فصلت: ۹- ۱۲].
«بگو: آیا به آن کسی که زمین را در دو روز آفریده است، ایمان ندارید و برایش انبازهایی قرار میدهید؟ او (علاوه بر اینکه آفریدگار زمین است) آفریدگار جهانیان هم میباشد. او در زمین کوههای استواری قرار داد و خیرات و برکات زیادی در آن آفرید و مواد غذایی (مختلف و گوناگون ساکنان) زمین را به اندازهی لازم، مقدر و مشخص کرد. اینها همه، روی هم در چهار روز کامل به پایان آمد؛ بدان گونه که نیاز نیازمندان و روزی روزی خواهان را برآورده کند (و کمترین کم و زیادی در آن نباشد). سپس ارادهی آفرینش آسمان کرد درحالی که (همچون) دود بود. به آسمان و زمین فرمود: چه بخواهید و چه نخواهید، پدید آیید. گفتند: فرمانبردارانه پدید آمدیم. آنگاه آنرا به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند و در هر آسمانی، فرمان لازمهاش را صادر فرمود. آسمان دنیا را با چراغهای بزرگی (از ستارگان درخشان) بیاراستیم و محفوظ داشتیم. این، تقدیر و برنامهریزی خداوند بسیار توانا و آگاه است».
زندگانی دنیا هرچند طولانی باشد، سرانجام روزی به پایان میرسد و نعمتهای دنیا هرچند گسترده و فراوان باشند، ناچیز و اندک و محکوم به فنا هستند؛ چنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿ إِنَّمَا مَثَلُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ مِمَّا يَأۡكُلُ ٱلنَّاسُ وَٱلۡأَنۡعَٰمُ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ ٱلۡأَرۡضُ زُخۡرُفَهَا وَٱزَّيَّنَتۡ وَظَنَّ أَهۡلُهَآ أَنَّهُمۡ قَٰدِرُونَ عَلَيۡهَآ أَتَىٰهَآ أَمۡرُنَا لَيۡلًا أَوۡ نَهَارٗا فَجَعَلۡنَٰهَا حَصِيدٗا كَأَن لَّمۡ تَغۡنَ بِٱلۡأَمۡسِۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢٤ ﴾[یونس: ۲۴]. «مثل زندگی دنیا (از حیث زوال و فنا و از میان رفتن نعمت آن)، همانند آبی است که از آسمان نازل کردهایم؛ که در پی آن، گیاهان (گوناگون) زمین -که مردم و چهارپایان از آن میخورند- میروید؛ تا زمانی که زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته میگردد، و اهل آن مطمئن میشوند که میتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (برای نابودی آن) فرامیرسد؛ (سرما یا صاعقهای را بر آن مسلّط میسازیم؛) و آنچنان آن را درو میکنیم که گویی دیروز هرگز (چنین کشتزاری) نبوده است! این گونه، آیات خود را برای گروهی که میاندیشند، شرح میدهیم!».
اما نگرش عمرسدر مورد بهشت برگرفته از آیاتی بود که بهشت را توصیف نموده است. از این رو، عمرسمصداق این آیه قرار گرفته بود که:
﴿ تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ يَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ١٦ فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٧ ﴾
[السجدة: ۱۶- ۱۷].
«پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور میشود (و بپا میخیزند و رو به درگاه خدا میآورند) و پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند، و از آنچه به آنان روزی دادهایم انفاق میکنند! * هیچکس نمیداند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهائی است که انجام میدادند!».
نگرش عمرفاروقسدر مورد دوزخ نیز برگرفته از آیات قرآن کریم بود. این نگرش او را در زندگی از هر گونه کجروی و انحرافی از دستورات شریعت باز میداشت. اندکی تأمل و پژوهش در زندگانی عمرفاروقسعمق تقوا و شدت ترس وی از عذاب خدا را نمایان میسازد. چنان که در دوران خلافتش، شبی در کوچههای مدینه مشغول گشت و گذار بود؛ در این اثنا گذرش به خانهی یکی از مسلمانان افتاد که مشغول خواندن نماز بود و سورهی «طور» را تلاوت میکرد:
﴿ وَٱلطُّورِ ١ وَكِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ ٢ فِي رَقّٖ مَّنشُورٖ ٣ وَٱلۡبَيۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ ٤ وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ ٥ وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ ٦ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَٰقِعٞ ٧ ﴾[الطور: ۱- ۷].
«سوگند به کوه طور (که موسی بالای آن با خدا به گفتگو و مناجات پرداخت) و قسم به کتاب نوشته شده (آسمانی که برای راهنمایی انسانها به زمین فرستاده شد، کتابی که) در صفحاتی (نوشته شده) و پخش گردیده است. و قسم به بیت معمور (که فرشتگان در آن گروه گروه به تقدیس و تسبیح خدا مشغولند) و سوگند به سقف برافراشته و سوگند به دریای سراپا آتش که قطعاً عذاب پروردگارت، واقع میشود».
عمرسبا شنیدن این آیات از الاغش پایین آمد و به دیوار تکیه داد و گفت: به خدای کعبه سوگند که اینها، حق است. مقداری آنجا ایستاد و به قرائت آن مرد گوش داد، سپس به خانهاش برگشت و در اثر آن، یک ماه بیمار بود؛ مردم به عیادتش میآمدند و نمیدانستند که بیماریاش چیست؟ [۸۳]
ایمان عمرسبه قضا و قدر و شناخت مراتب آن، از خلال آیات کلام خدا و آموزههای رسول اکرم ج شکل گرفته بود. او باوری قطعی داشت که علم خدا، همه چیز را دربر گرفته است:
﴿ وَمَا تَكُونُ فِي شَأۡنٖ وَمَا تَتۡلُواْ مِنۡهُ مِن قُرۡءَانٖ وَلَا تَعۡمَلُونَ مِنۡ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيۡكُمۡ شُهُودًا إِذۡ تُفِيضُونَ فِيهِۚ وَمَا يَعۡزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثۡقَالِ ذَرَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَلَآ أَصۡغَرَ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡبَرَ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٍ ٦١ ﴾[یونس: ۶۱].
«(ای پیغمبر!) تو به هیچ کاری نمیپردازی و چیزی از قرآن نمیخوانی، و (شما ای مؤمنان!) هیچ کاری نمیکنید، مگر اینکه ما ناظر بر شما هستیم، در همان حال که شما بدان دست مییازید و سرگرم انجام آن میباشید. و هیچچیز در زمین و در آسمان از پروردگار تو پنهان نمیماند، چه ذرّهای باشد و چه کوچکتر و چه بزرگتر از آن، (همه اینها) در کتاب واضح و روشنی (در نزد پروردگارتان، به نام لوح محفوظ) ثبت و ضبط میگردد».
همچنین عمرسبراساس آیات کلام الهی معتقد بود که خداوند متعال، تمام اتفاقاتی را که رخ خواهد داد، نوشته است:
﴿ إِنَّا نَحۡنُ نُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَكۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَكُلَّ شَيۡءٍ أَحۡصَيۡنَٰهُ فِيٓ إِمَامٖ مُّبِينٖ ١٢ ﴾[یس: ۱۲].
«ما، مردگان را زنده میگردانیم و چیزهایی را که پیشاپیش فرستادهاند و چیزهایی را که بر جای نهادهاند، مینویسیم و ما همه چیز را در کتاب آشکاری سرشماری مینماییم و مینگاریم».
عمرسمعتقد بود که خواست و اراده خداوند در هر چیز نافذ است؛ این نگرش نیز برگرفته از آیات کلام الهی بود. چنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعۡجِزَهُۥ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَلِيمٗا قَدِيرٗا ٤٤ ﴾[فاطر: ۴۴].
«هیچ چیزی، نه در آسمانها و نه در زمین، خدا را درمانده و ناتوان نخواهد کرد. چرا که او بسیار فرزانه و قدرتمند است».
عمرسبر این باور بود که خداوند، خالق همهی موجودات است. چنان که خدای متعال میفرماید:
﴿ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ١٠٢ ﴾[الأنعام: ۱۰۲].
«آن (متصف به صفات کمال است که) پروردگار شما میباشد. معبود برحقی جز او نیست و او، خالق و آفرینندهی همه چیز است. پس باید او را بپرستید و او، حافظ و مدبر همه چیز است».
این نگرش صحیح و اعتقاد راسخ در مورد قضا و قدر، نقش به سزایی در زندگی عمر بن خطابسایفا کرد که ما در این کتاب با آن آشنا خواهیم شد.
همچنین عمرساز خلال آیات قرآن کریم، به حقیقت خود و نوع انسان پی برد و دریافت که حقیقت وجود آدمی، به دو اصل برمیگردد: یکی اصل دور آن که عبارت است از آفرینش انسان از خاک و نفخ روح در آن. و دیگری اصل نزدیک که همان آفرینش انسان از نطفه میباشد [۸۴]. خداوند متعال میفرماید:
﴿ ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِينٖ ٧ ثُمَّ جَعَلَ نَسۡلَهُۥ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن مَّآءٖ مَّهِينٖ ٨ ﴾[السجدة: ۷- ۸].
«آن ذاتی که هرچه را آفرید، نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛ پس نسل او را از عصارهی آب ضعیف و ناچیزی خلق نمود».
عمرسدر پرتو آیات قرآن به این شناخت دست یافت که خداوند، انسان را با دستان خود آفریده و او را با قامتی متناسب و معتدل گرامی داشته و به او عقل، گویایی و قدرت تشخیص عنایت کرده است. همچنین مخلوقات آسمانها و زمین را مسخر او گردانیده و او را بر بسیاری از مخلوقاتش برتری داده. و پیامبرانی به سوی انسان فرستاده و از همه مهمتر اینکه او را در صورت پیروی از پیامبران، شایستهی محبت خویش قرار داده است. کسی که به چنین مقامی دست یابد، در دنیا از زندگی پاکیزه و در آخرت از نعمتهای جاویدان، بهرهمند خواهد شد.
چنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿ مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧ ﴾[النحل: ۹۷].
«هرکس، چه زن و چه مرد، کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، به او زندگی پاکیزه و خوشایندی میبخشیم و پاداش آنان را مطابق بهترین کارهایشان خواهیم داد».
همچنین عمرسبه حقیقت درگیری و کشمکش انسان و شیطان پی برد و دریافت این دشمن بزرگ از هر سو انسان را وسوسه میکند تا مرتکب معصیت گردد و نیروهای پنهان و خفتهی شهوانی را برمیانگیزد. بنابراین، عمرساز این دشمن، به خدا پناه میجست از او طلب یاری مینمود و همان طور که از زندگانیاش برمیآید، بر او چیره گشت. او از داستان آدم÷و شیطان در قرآن به این نتیجه رسیده بود که آدم، نخستین فرد بشر است و جوهر اسلام یعنی اطاعت محض از دستورات خدا؛ همچنین دریافته بود که در انسان، زمینهی لغزش وجود دارد. او از خطای آدم÷این مسأله را آموخته بود که انسان همیشه باید به خدا توکل نماید؛ وی، همچنین به اهمیت توبه و استغفار و ضرورت پرهیز از حسد و تکبر پی برده و از قرآن، فرهنگ گفتگو را یاد گرفته و آموخته بود که باید با مخاطب خود با لحن و سخن نیک سخن بگوید: چنان که خدای متعال میفرماید:
﴿ وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ ٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ يَنزَغُ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ كَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِينٗا ٥٣ ﴾[الإسراء: ۵۳].
«(ای پیغمبر!) به بندگانم بگو: سخنی بگویند که زیباترین و نیکوترین سخنها باشد؛ چرا که شیطان، (به وسیلهی سخنان زشت) در میان ایشان فساد و تباهی میآفکند و بیگمان شیطان، دشمن آشکار انسان است».
آری! عمر بن خطابسبراساس روش رسول خدا ج به تربیت و تزکیهی یاران خود میپرداخت و درون آنها را با انواع عبادات پاک میگرداند و آنان را به اخلاق قرآن آراسته میساخت.
خداوند متعال، عمرسرا گرامی داشت و او را از عقاید و باورهای نادرست جاهلی رهانید و به عقیده و آیینی صحیح رهنمون گرداند. عمرسدر جاهلیت به آیین بتپرستی اعتقاد داشت و قایل به دخترانی برای خدا بود، و فکر میکرد خداوند، با جنها وصلت کرده است؛ وی پیش از پذیرش اسلام، به سخن کاهنان ارج مینهاد و از فال بد استفاده میکرد و میگفت: بعد از مرگ خبری از زنده شدن دوباره نیست؛ اما پس از آن که اسلام آورد، به همهی این باورهای پوشالی پشت پا زد و به خدای یگانه که هیچ شریک و فرزند و همتایی ندارد، ایمان آورد [۸۵]و ایمان به خدا را با اعتقاد به روز واپسین گره زد، که انسانها در آن به سزای اعمال خود میرسند. او از زندگی جاهلانهی مبتنی بر عدم اعتقاد بر آخرت، خسته شده و به کلی در دین و عقیده جدید خود ذوب گردیده بود و خدا و رسولش را از همه کس و همه چیز بیشتر دوست داشت. او خدا را طوری بندگی میکرد که گویا او را میدید [۸۶]، عمرسدر پرتو قرآن پرورش مییافت و با آیات آن میزیست و از تشریع، آداب، تاریخ و حکمتهای آن استفاده مینمود. زندگی در کنار قرآن، در قلب و خرد و وجود و روح او تأثیر شگرفی نهاده بود که نتیجهاش، در عملکرد وی نمایان گشت. عمرسدر همهی اینها بعد از توفیق خدا مرهون رهنمودهای رسول خدا ج بود.
[۸۱] السیرة النبویة: صلاَّبی (۱/۱۴۵). [۸۲] منهج الرسول فی غرس الروح الجهادیة ص۱۰ إلى ۱۶. [۸۳] الرقة والبکاء، عبد الله بن أحمد المقدسی ص۱۶۶. [۸۴] أصول التربیة للخلاوی ص۳۱. [۸۵] عمربن الخطاب، علی الخطیب ص۵۱. [۸۶] عمربن الخطاب، حیاته، علمه، أدبه ص۵۱.