هفتم: اصل آزادی
میتوان اصل آزادی را یکی از اصول کلیای برشمرد که خلافت راشده بر آن استوار بود. این اصل، آزادیهای عمومی مردم را در چارچوب شریعت تضمین میکرد. در واقع پیام آزادی بشریت، دعوتی بود که قبل از سایر مکاتب، اسلام به آن پرداخت، و در طول تاریخ بشریت همتایی برای آن نخواهی یافت که چنان گسترده و وسیع به این میدان پا نهاده باشد. چنان که نخستین دعوت اسلام، دعوت به توحید و عبادت خدای یکتا است. و توحید یعنی آزادی کامل بشریت از بندگی نفس و شیطان و سایر مخلوقات دیگر. و اسلام آزادی را با همهی مفاهیم آن شناسایی و عرضه کرد. چنان که امر به معروف و نهی از منکر از طرفی و عدم اجبار مردم به پذیرفتن دین، از طرف دیگر، بیانگر همین آزادی است. و گاهی آزادی به معنی رحمت و عدل و مساوات تبلور مییابد. چرا که هریک از مبادی و اصلی که اسلام به آن فراخوانده است بدون آزادی تحقق پذیر نیستند. و اصل آزادی در دوران خلافت راشده، کمک بزرگی به گسترش قلمرو اسلامی و نشر دین مبین اسلام نمود. چرا که اسلام به انسانیت کرامت میبخشد، و او را وارد عالمی بزرگ و آزاد مینماید. و از طرفی در آن زمان، سیاست حاکم بر جهان زاییدهی نظام استبدادی فارس و روم بود که جز ظلم و استبداد و نابرابری چیز دیگری عاید ملتها نمیشد. به ویژه مخالفین سیاسی و اقلیتهای دینی با بدترین نوع ظلم و ستم و بیعدالتی مواجه بودند. به طور مثال: دولت روم، یعقوبیهای مصر و شام را تحت فشار قرار داد تا مذهب ملکانی (دین رسمیروم) را بپذیرند و مخالفین اجرای این طرح را در آتش انداخته، زنده زنده سوزانید. و این سنگدلان مردم را داخل کیسههای بزرگی گذاشتند که مملو از سنگ ریزه بودند و به اعماق دریاها فرستادند.
دولت فارس هم از رومیها دست کم نداشت و کسانی را که پیرو آیین آسمانی بودند به ویژه مسیحیان را به بدترین نوع، شکنجه و آزار میداد. ولی در اسلام چه در زمان رسول خدا و چه در زمان خلفای راشدین همهی مردم و پیروان ادیان مختلف از آزادی کامل برخوردار بودند [۳۶۸]که ما به نمونههایی از آن در دوران خلافت عمرفاروق ساشاره میکنیم:
[۳۶۸] نظام الحکم فی عهد الخلفاء الراشدین، حمد الصمد ص۱۵۷، ۱۵۸.