پنجم: عبدالله بن عمرو بن عاصبیکی از قهرمانان فتح مصر
همانطور که قبلاً شرح آن گذشت، عمرو بن عاصسبا نیروهایش به سوی اسکندریه پیش میرفت و در مسیر راه در مواضع متعددی با دشمن روبرو شد و سرانجام بر آنان پیروز گردید. در یکی از این معرکهها به نام «کریون» فرزندش (عبدالله) فرماندهی لشکر را به عهده داشت و شدیداً زخمی شد. هنگامی که فرستادهی پدرش آمد تا جویای حالش بشوند، عبدالله چنین سرود:
أقول إذا ما جاشت النفس اصبری
فعما قلیل تحمدی أو تلامی
«به جسم وقتی درد میگیرد میگویم تحمل کن به زودی ستوده و یا سرزنش میگردی».
هنگامی که فرستاده برگشت و جریان را برای عمرو بازگو نمود، عمرو گفت: حقا که فرزند من است [۱۹۰۲].
این یکی از موضعگیریهای عبدالله بن عمروبمیباشد که بیانگر صبر و شکیبایی وی است او که در علم و عبادت معروف بود از شجاعت و شکیبایی نیز برخوردار بود [۱۹۰۳].
[۱۹۰۲] فتوح مصر ص۵۷. [۱۹۰۳] التاریخ الإسلامی (۱۲/۳۳۰).