هفتم: ایالتهای شام
هنگامی که ابوبکرصدیقسوفات کرد، فرماندهی کل نیروهای نظامی دیار شام خالد بن ولید بود و بعد از اینکه عمرسزمام امور مسلمین را به دست گرفت خالد بن ولیدسرا از کار برکنار و ابوعبیده بن جراحسرا به جای او گمارد [۱۲۷۲].
ابوعبیدهسبه ساماندهی امور پرداخت و امیران مناطق مختلف را تعیین نمود. خلیفه بن خیاط در اینباره میگوید: ابوعبیده پس از فتح مناطق شام، یزید بن ابی سفیان را بر فلسطین و حومه و شرحبیل بن حسنه را بر اردن و خالد بن ولید را بر دمشق و حبیب بن مسلمه را بر حمص گمارد و دیری نگذشت که حبیب بن مسلمه را برکنار کرد و به جای او عبدالله بن قرط ثمالی را بر سر کار آورد و پس از مدتی او را نیز برکنار و به جایش عباده بن صامت را تعیین نمود و دیری نگذشت که دوباره عبدالله بن قرط ثمالی را بر حمص گمارد [۱۲۷۳]. لازم به ذکر است که ابوعبیده برخی اوقات افرادی چند را برای فرماندهی مناطقی از شام میفرستاد که برای مدتی معین آنرا فرماندهی نماید، چنانکه معاذ بن جبل را به عنوان فرماندار اردن تعیین نمود [۱۲۷۴]. همچنین وقتی به جهاد میرفت فردی را به جای خود مینشاند چنان که وقتی عازم بیت المقدس شد، سعید بن زید بن عمربن نفیل را به جای خود بر دمشق گمارد. [۱۲۷۵]
گفتنی است که ابوعبیده در دوران زمام داری خود نمونهی یک مرد پرهیزگار و نیک خصلت بود و شایستگی این را داشت که امیران و عموم مردم به وی اقتدا نمایند. ایشان در وبای معروف به طاعون عمواس به شهادت رسید، و پس از وی معاذ زمام امور مسلمین آن ناحیه را به دست گرفت و دیری نگذشت که او نیز جان سپرد. و هنگامی که عمر بن خطاب از درگذشت ابوعبیده و معاذ اطلاع یافت، یزید بن ابی سفیان را به عنوان فرماندهی کل شام تعیین کرد. یزید کارشناس امور لشکرداری بود. زیرا در زمان ابوبکر، فرماندهی یکی از ارگانهای نظامی شام را به عهده داشت و در زمان ابوعبیده نیز چندین بار به جای ابوعبیده زمام امور دمشق را به عهده گرفته بود [۱۲۷۶]. البته عمرساو را برای ادارهی شهرهای فلسطین و اردن تعیین کرد و برای دیگر مناطق شام امیران دیگری انتخاب نمود [۱۲۷۷]. و از آنجا که مدت زمام داری یزید بر شام اندک بوده است منابع تاریخی در مورد ایشان چیز زیادی ننوشتهاند. او در سال هیجدهم هجری درگذشت و به جای خود برادرش، معاویه، را تعیین کرد و به عمرسنامهای نوشت و او را در جریان این امر گذاشت. عمرسپیشنهاد یزید را پذیرفت و معاویه را زمامدار شام اعلام کرد. البته تغییراتی در شئون اداری آن ناحیه به وجود آورد. به عنوان مثال زمام داری معاویه را محدود به دمشق و نیروهای نظامی و خراج آن کرد. و دو تن از اصحاب پیامبر را برای قضاوت و امامت نزد او فرستاد [۱۲۷۸]. درحالی که قبل از وی این دو مسئولیت جزو وظایف امیران به شمار میرفتند و این سیاست جدیدی بود که عمرساتخاذ نمود و آنرا در مناطق دیگری نیز به اجرا گذاشت. گفتنی است که معاویه معروف به بردباری و بخشندگی بود و این امر باعث شد تا گروه زیادی از مردم عراق و نواحی دیگر به شام روی بیاورند [۱۲۷۹].
عمرسدر دیگر مناطق شام امیرانی مقرر کرد و آنها را تحت فرمان معاویه در آورد. در زمان زمامداری معاویه بر شام، گاهی جنگهایی علیه رومیان در شمال شام ترتیب داده میشد [۱۲۸۰]. معاویه تا وفات عمرسهمچنان والی شام بود. البته در برخی مناطق و شهرهای شام والیان مستقلی وجود داشت که مستقیماً با خلیفه تماس داشتند و از مدینه دستور میگرفتند، ولی معاویه مهمترین والی شام بود که زمام امور بلقاء، فلسطین، اردن، انطاکیه و برخی دیگر از شهرهای شام را به عهده داشت. البته بعضی از مورخین برآنند که عمرسبه تدریج زمامداری همهی ایالت شام را به معاویهسسپرد [۱۲۸۱].
البته نباید این نکته را فراموش کرد که در آن زمان به خاطر شرایط نظامی و جغرافیایی هر از گاهی تغیییراتی در اداره و کنترل ولایتهای مختلف به وجود میآمد. به عنوان مثال اردن به عنوان ولایت مستقلی و گاهی جزو بخشی از فلسطین و یا منطقهی دیگری در میآمد [۱۲۸۲].
[۱۲۷۲] تهذیب تاریخ دمشق (۱/۱۵۲). [۱۲۷۳] تاریخ خلیفة ص۱۵۵. [۱۲۷۴] فتوح الشام ص۲۴۸. [۱۲۷۵] الفتوح، ابن أعثم الکوفی ص۲۸۹ الولایة على البلدان (۱/۹۰). [۱۲۷۶] فتوح البلدان ص۱۳۷. [۱۲۷۷] فتوح البلدان ص۱۴۵، ۱۴۶. [۱۲۷۸] الولایة علی البلدان (۱/۹۲). [۱۲۷۹] تاریخ طبری (۵/۲۳۹). [۱۲۸۰] الولایة علی البلدان (۱/۹۲). [۱۲۸۱] تاریخ خلیفة بن خیاط ۱۵۵، سیر أعلام النبلاء (۳/۸۸). [۱۲۸۲] الولایة علی البلدان (۱/۱۰۲).