عمر بن خطاب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه دوم

فهرست کتاب

مبحث دوم: فتح مصر و لیبی

مبحث دوم: فتح مصر و لیبی

برای فتح مصر در مسلمانان انگیزه‌های قوی‌ای وجود داشت که مهم‌ترین آن‌ها آیین اسلام بود که باید به همه جا می‌رسید. و از طرفی مصر، هم مرز با فلسطین بود و می‌بایست مسلمانان پس از فتح فلسطین آهنگ آن می‌کردند.

گفتنی است که مسلمانان امپراطوری بیزانس را به دو قسمت تقسیم کرده بودند که حد فاصل آن‌ها دریا بود و باید بر دیار شام تسلط کامل می‌یافتند تا به آن‌ها دسترسی پیدا می‌کردند و در مصر و شمال افریقا نیروهای رومی فراوانی قرار داشت و ناوگان دریایی بیزانس نیز قوی بود. طبیعی بود که مسلمانان تا هنگامی که مصر تحت تسلط رومی‌ها باشد، در شام از امنیت کامل برخوردار نخواهند بود. و از طرفی مصر کشور غنی و منبع در آمد قسطنطنیه بود و با فتح آن، نفوذ بیزانس در منطقه تضعیف می‌شد و مسلمانان در شام و حجاز با آرامش می‌زیستند [۱۸۵۲].

یکی دیگر از انگیزههای فتح مصر این بود که قبطی‌های مصر از ظلم و ستم رومیان به ستوه آمده بودند و آن‌ها در صورتی می‌توانستند در مصر زندگی کنند که با رومیان همکاری نظامی داشته باشند. بنابراین باید مسلمانان از فرصت استفاده می‌کردند به ویژه زمانی که رفتار منصفانه آن‌ها زبان زد خاص و عام شده بود [۱۸۵۳]. و از طرفی قبطی‌ها نیز با شنیدن شکست هرقل و ترک دیار شام، مرعوب قدرت نظامی مسلمانان شده بودند [۱۸۵۴].

عمرو بن عاصسکاملاً متوجه اوضاع بود و می‌دانست که رومی‌ها ضعیف‌تر از آن هستند تا بتوانند مانع پیشروی مسلمانان به سوی مصر باشند و نیز می‌دانست که مصر در صورتی که فتح نشود، خطری جدی برای مسلمانان محسوب خواهد شد. چنان که این مطلب را عمرو بن عاص صراحتاً بیان داشته است [۱۸۵۵].

گرچه روایات مختلفی آمده است در مورد نخستین کسی که پیشنهاد فتح مصر را داده و بعضی گفته‌اند که پیشنهاد عمرو بوده و بعضی برآنند که پیشنهاد خود امیرالمؤمنین بوده است [۱۸۵۶]، ولی آن‌چه‌ مسلم است اینکه با توجه به مسایلی که بیان گردید، بعید به نظر می‌رسد که خلیفه در جریان فتح مصر قرار نگیرد و یا راضی نشود و عمرو بن عاص خودسرانه دست به چنین کار عظیمی بزند! چنان که بسیاری از روایات تاریخی مؤید این مطلب است همان طور که عبدالله بن عبدالحکم می‌گوید: عمر بن خطاب پس از فتح شام، به عمرو بن عاص نوشت: مردم را به سوی مصر بسیج کن [۱۸۵۷].

و در تاریخ طبری آمده است که... عمرسپس از فتح ایلیاء و صلح با ساکنان آن‌جا، چند روزی در آن اقامت گزید سپس عمرو را به سوی مصر فرستاد و او را امیر آن‌جا مقرر کرد. و بعد از آن زبیر بن عوام را برای کمک به او فرستاد. آن‌چه‌ این مطلب را تقویت می‌نماید، فرستادن نیروهای کمکی توسط خلیفه به مصر است که تعداد آن‌ها به دوازده هزار نفر می‌رسد. همچنین خلیفه به عمرو دستور داد تا اسکندریه را فتح نماید و این مسئله مورد اتفاق همه‌ی مؤرخین است [۱۸۵۸].

پس چگونه ممکن است که عمرو بن عاص بدون رضایت خلیفه عازم مصر شود و آن‌را فتح نماید. سربازان و فرماندهان مسلمان در حرف شنوی و اطاعت از دستورات مافوق خود نمونه بودند. بنابراین مطمئن هستیم که فتح مصر، عملی‌کردن نقشه‌ای بود که توسط خلیفه و با مشورت از فرماندهان بلند پایه از قبل ریخته شده بود [۱۸۵۹].

[۱۸۵۲] عصر الخلافة الراشدة للعمری ص۳۴۸. [۱۸۵۳] دراسات فی عهد النبوة والخلافة الراشدة ص۳۵۷. [۱۸۵۴] فتوح الشام للأزدی ص۱۱۸. [۱۸۵۵] دراسات فی عهد النبوة والخلافة الراشدة ص۳۵۷. [۱۸۵۶] النجوم الزاهرة (۱/۴-۷). [۱۸۵۷] فتوح مصر ص۵۷. [۱۸۵۸] تاریخ طبری (۵/۸۴) [۱۸۵۹] دراسات فی عهد النبوة والخلافة الراشدة ص۳۵۷- ۳۵۸.