سوم: مژدهی فتح به امیرالمؤمنین
عمرو بن عاص، معاویه بن حدیج را جهت رساندن مژدهی فتح نزد امیرالمؤمنین فرستاد. معاویه گفت: آیا نامهای نمینویسی؟ عمرو گفت: نیاز به نوشتن نیست. تو خود مردی عربزبان هستی که میتوانی پیام را به نحو احسن برسانی و آنچه اتفاق افتاده در حضور تو بوده است [۱۸۹۷].
هنگامی که معاویه نزد عمرسرسید و او را از فتح اسکندریه با خبر ساخت، امیرالمؤمنین به سجده افتاد و گفت: خدا را شکر. خود معاویه در این مورد میگوید:
وقتی عمرو بن عاص مرا نزد عمرسفرستاد. من به مدینه آمدم و یکسره به مسجد رفتم. در آنجا نشسته بودم که کنیزی از خانهی عمرسبیرون آمد. وقتی چشمش به من افتاد که آثار سفر بر من هویدا بود، نزد من آمد و گفت: تو کی هستی؟ گفتم: معاویه بن حدیج فرستادهی عمرو بن عاص. کنیزک به خانه برگشت و دیری نگذشت که شتابان به سوی من آمد وگفت: امیرالمؤمنین تو را میخواهد. من دنبال او به راه افتادم، وارد خانهی امیرالمؤمنین شدم، دیدم که بیصبرانه ایستاده است و از من پرسید: چه خبر داری؟ گفتم: خبر خوشی دارم، خداوند اسکندریه را فتح گردانید. او با من به مسجد آمد و به منادی گفت: مردم را فراخوان و بگو: «الصلاة جامعة»و بعد از اینکه مردم جمع شدند به من گفت: برخیز و داستان همراهانت را برای اینها بیان کن. من برخاستم و جریان را بازگو نمودم. سپس عمرسنماز خواند و از مسجد بیرون شد و وارد خانه شد و رو به قبله ایستاد و دعاهایی زمزمه کرد. سپس نشست و گفت: ای کنیزک! چیزی برای خوردن داری؟ او مقداری نان و روغن آورد. من با احساس کمرویی و خجالت شروع به خوردن غذا نمودم. امیرالمؤمنین به من گفت: غذا بخور. مسافر نیاز به خوردن غذا دارد. اگر من میل داشتم با تو میخوردم. وقتی این را گفت، من بدون احساس شرم غذاها را خوردم. آنگاه از من پرسید که وقتی تازه به مسجد رسیدم و در آن نشستم چه فکر میکردم؟ گفتم: فکر کردم امیرالمؤمنین استراحت میکند. گفت: چه فکر بدی! اگر من روزها بخوابم، حق رعیت را ضایع کردهام و اگر شبها بخوابم حق خودم را ضایع کردهام، آیا با چنین مسئولیتهایی خواب، خوشایند خواهد بود؟ [۱۸۹۸]
این جریان بیانگر آن است که مسجد در صدر اسلام، مهمترین رسانهی خبری و آگهی به حساب میآمده و مردم به وسیله ندای «الصلاة جامعة»فراخوانده میشدند و میدانستند که قضیهی مهمی پیش آمده است. و بعد از اینکه مردم جمع میشدند اخبار و وقایع مهم نظامی، سیاسی و اجتماعی به سمع آنان رسانیده میشد. همچنین این جریان بیانگر میزان هوشیاری و بیداری امیرالمؤمنین (عمر بن خطابس) است که میگوید چگونه با این مسئولیتها خواب برایم خوشایند خواهد بود. پس او هم به حقوق رعیت و هم به حقوق خود آگاه و مواظب هردو جانب است، و هرگاه مسلمانی بتواند این دو وصف را در خویشتن به وجود بیاورد حقا که او از نیکوکاران و پرهیزکاران است [۱۸۹۹].
[۱۸۹۷] فتوح مصر والمغرب ص۱۰۴، ۱۰۵. [۱۸۹۸] فتوح مصر والمغرب ص۱۰۵، فتح مصر بین الرؤیة الإسلامیة والرؤیة النصرانیة، د. إبراهیم المتناوی ص۱۱۴. [۱۸۹۹] التاریخ الإسلامی للحمیدی (۱۱، ۱۲/۳۴۸، ۳۴۹).