عمر بن خطاب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه دوم

فهرست کتاب

چهارم: معرکه‌ی حمص در سال ۱۵ هـ

چهارم: معرکه‌ی حمص در سال ۱۵ هـ

ابوعبیده سفراریان رومی را به سوی حمص تعقیب نمود و به محاصره‌ی آن شهر پرداخت. خالد بن ولیدسنیز به وی پیوست و چون هوا خیلی سرد بود ساکنان شهر به امید اینکه مسلمانان طاقت نخواهند آورد و از ادامه‌ی محاصره صرف نظر خواهند کرد، مقاومت نمودند. شدت سرما به قدری بود که براساس نوشته‌های مؤرخین پاهای سربازان رومی با اینکه موزه پوشیده بودند از کار می‌افتاد اما اصحاب پیامبر با اینکه کفش معمولی پوشیده بودند، تحمل می‌کردند و به هیچ کدام از آنان آسیبی نرسید. و تا پایان زمستان همچنان مقاومت نمودند و با فرا رسیدن فصل بهار، دایره‌ی محاصره را تنگ‌تر کردند. در آن اثنا بعضی از بزرگان روم پیشنهاد صلح دادند اما مأموران حفاظتی دولت نپذیرفتند و گفتند: ما چگونه صلح بنماییم درحالی که در چند قدمی پادشاه روم قرار داریم؟ می‌گویند: در یکی از روزها مسلمانان همه باهم تکبیر گفتند، صدای تکبیر آن‌ها شهر را به لرزه در آورد و بعضی از دیوارهای شهر فرو ریخت و با صدای تکبیر دوم بعضی از خانه‌ها فرو ریخت. مردم به پیشوایان خود مراجعه کردند و گفتند: مگر نمی‌بیند که چه روزی بر سر ما آمده است. پس چرا با این قوم صلح نمی‌کنید؟ سرانجام آن‌ها تن به مصالحه دادند و براساس قرارداد صلح، دمشق تسلیم شدند که عبارت بود از پرداخت جزیه و خراج و تخلیه‌نمودن نیمی از خانه‌های مسکونی برای مسلمانان. آن‌گاه ابوعبیده مژده‌ی فتوحات همراه با خمس غنایم را با عبدالله بن مسعود به سوی عمر بن خطابسفرستاد و خودش لشکر بزرگی از مسلمانان را با فرماندهانی همچون بلال و مقداد در حمص مستقر نمود و طی نامه‌ای به خلیفه نوشت که هرقل آب فرات را از جزیره قطع نموده و خودش گاهی آشکار و گاهی متواری می‌شود. عمرسدر جوابش نوشت که در آن‌جا بمان [۱۷۹۷].

[۱۷۹۷] ترتیب و تهذیب البدایة والنهایة ۶۲.