عمر بن خطاب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه دوم

فهرست کتاب

ششم: فتح مداین

ششم: فتح مداین

سعد، حدود دو ماه در قادسیه منتظر دستور بعدی عمرسماند تا اینکه ایشان دستور داد برای فتح مداین عازم آن دیار شوند و زنان و بچه‌ها را در مکانی به نام عتیق بگذارند و گروهی از مبارزان را جهت مراقبت از آنان بگمارد و آنان را نیز در مال غنیمتی که به دست می‌آورند، شریک سازند.

سعد دستور را اجرا کرد, پس با سپاه خود راه مداین را در پیش گرفت و شهرها و روستاهای ایرانیان را یکی پس از دیگری از جمله بابل را فتح نمود که فراریان و برخی از سران قوم برای رویارویی با سپاه اسلام در آن‌جا جمع شده بودند [۱۶۸۵]، و سرانجام به پایتخت فارس یعنی مداین رسیدند .

ضمناً عمرسبه سعد دستور داده بود تا با زمین‌داران و کشاورزان به نیکی رفتار نمایند. ایشان نیز خواسته‌ی امیرالمؤمنین را اجرا نمود و در نتیجه تعداد بی‌شماری از زمین‌داران و کشاورزان تحت تأثیر اخلاق و رفتار نیک و عادلانه‌ی مسلمانان، به اسلام گرویدند، زیرا اینک امیر مسلمانان را می‌بینند که‌ همانند سربازی ساده‌ زیر سلطه‌ی حق قرار می‌گیرد و ستمی در میان آنان واقع نمی‌گردد و پس از عمری بردگی، احساس آزادی نموده و به بندگی خدا روی آوردند.

سعدسپس از دستور امیرالمؤمنین آهنگ مداین کرد و نخستین گروه سپاه را به سرکردگی زهره بن هویه اعزام نمود و دسته‌های بعدی را به فرماندهی عبدالله بن معتم و شرحبیل بن سمط و هاشم بن عتبه بن ابی وقاص و سرانجام خود با بقیه‌ی سپاه به آن‌ها پیوست، و خالد بن عرفطه‌ را به‌ عنوان سرکرده‌ی دسته‌ی پایانی قرار داد [۱۶۸۶]. سپاه اسلام به پایتخت فارس یعنی مداین رسیدند که واقع در کنار رودخانه دجله بود، و بخش غربی آن یعنی «بَهُرْ سیر» را محاصره نمودند. پادشاه ایرانیان (یزد گرد) در آن شهر به سر می‌برد. محاصره تا دو ماه طول کشید و هر از چند تعقیب و گریزی صورت می‌گرفت، ولی ایرانیان دوام نمی‌آوردند. در همین گیر و دارها زهره تیر خورد و شهید شد. داستانش از این قرار بود که ایشان زره‌ای پوشیده بود که در آن شکافی وجود داشت، همراهانش گفتند: اجازه بده تا پاریدگی آن‌را برطرف کنیم. زهره گفت: اگر تیری از میان همه‌ی افراد سپاه عبور کند و آن‌گاه از این سوراخ به من اصابت کند، پس این بیانگر آن است که‌ خداوند به من لطف دارد و همین طور هم شد. تیری از طرف دشمن و از همان سوراخ به ایشان اصابت کرد، همراهانش می‌خواستند آن‌را بیرون بیاورند. گفت: اگر آن‌را بیرون بیاوردید، من از حال می‌روم پس بگذارید تا زنده هستم ضربه‌ای به دشمن وارد کنم. آن‌گاه در همان حال رو به سوی دشمن کرد و فردی به نام شهریار از اهل اصطخر را به قتل رسانید [۱۶۸۷].

مسلمانان در دوران محاصره‌ی شهر «بهرسیر» از منجنیق که توسط ایرانیان هم پیمان با مسلمانان، ساخته و تهیه شده بود، استفاده می‌کردند و گفتنی است که‌ ایرانیان حدود بیست عدد منجنیق را برای مسلمانان ساخته‌ بودند و توسط آن، ایرانیان را به‌ وحشت انداختند [۱۶۸۸]. و این بیانگر آن است که مسلمانان علاوه بر فراهم نمودن اسباب معنوی پیروزی، براساس این فرموده الهی:

﴿ وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ [الأنفال: ۶۰].

«برای (مبارزه با) آنان تا آن‌جا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسب‌های ورزیده آماده سازید».

از فراهم‌نمودن اسباب مادی پیروزی نیز غافل نبودند [۱۶۸۹].

[۱۶۸۵] إتمام الوفاء ص۸۲. [۱۶۸۶] التاریخ الإسلامی (۱۱/۱۵۵). [۱۶۸۷] تاریخ الطبری (۴/۴۵۴). [۱۶۸۸] تاریخ الطبری (۴/۴۵۳). [۱۶۸۹] التاریخ الإسلامی (۱۱/۱۶۳).