عمر بن خطاب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه دوم

فهرست کتاب

دهم: اختیارات فقهی عمرس

دهم: اختیارات فقهی عمرس

عمرسبا اجتهادات خود در سازمان قضایی به ویژه پیرامون مسایل جنایی و حدود و قصاص تأثیر شگرفی نهاد. همان طور که با علم و دانش وسیع خود و فهم و برداشتی که از مقاصد شرعی داشت و با اجتهادات خود در مباحث مختلف فقهی تأثیر عمیقی گذاشت و از ایشان در مجموعه‌ی فقه اسلامی مسایل بی‌شماری به جا مانده است که به شرح زیر می‌باشند:

۱- عمرسمعتقد بود که پوست حیوان خود مرده با دباغی پاک می‌شود، به شرطی که در حال حیات پاک بوده باشد.

۲- نماز بر پوست روباه را مکروه می‌دانست.

۳- مسواکِ بعد از زوال را برای روزه‌دار مکروه نمی‌دانست، بلکه آن‌را مستحب می‌دانست.

۴- این رأی را انتخاب می‌کرد که‌ مسح بر موزه و اجسام مشابه، برای مقیم یک شبانه روز و برای مسافر سه شبانه روز است.

۵- ابتداء مسح بر موزه پس از بی‌وضو شدن آغاز می‌شود.

۶- وقت نماز جمعه پس از زوال خورشید آغاز می‌شود.

۷- دست زدن به ذکر (آلت تناسلی) ناقض وضو است.

۸- تکبیرات ایام التشریق از فجر روز عرفه آغاز می‌شود و تا عصر روز آخر ایام تشریق ادامه دارد.

۹- عمر و ابوبکربراه‌رفتن پیشاپیش جنازه را افضل می‌دانستند.

۱۰- عمرسمعتقد به وجوب زکات بر مال کودک و مجنون بود.

۱۱- معتقد به اختیار فسخ برای طرفین معامله تا آخر مجلس بود.

۱۲- بیع سلم را در معاملات جانداران قبول نداشت.

۱۳- معتقد بود که‌ رهن‌گذاشتن مشروط بر اینکه اگر مدیون سر وقت، بدهی را پرداخت نکرد، رهن به عنوان مبیع در مقابل دَین حساب می‌شود، شرط فاسدی است.

۱۴- اگر کسی عین مال خود را در دست مدیون مفلس یافت، مال به خودش تعلق می‌گیرد نه سایر طلب‌کاران.

۱۵- مال دخترک یتیم حتی پس از بلوغ به وی داده نشود تا اینکه ازدواج کند و یک سال از تاریخ ازدواجش سپری گردد.

۱۶- دیه چشم حیوان، یک چهارم قیمت آن است.

۱۷- همسایه حق شفعه ندارد. حق شفعه فقط از آن کسی است که در مال غیر منقول و غیر قابل تقسیم شریک باشد.

۱۸- قد مساقات در همه‌ی درختان جایز است.

۱۹- جایز است که فردی را در مقابل دادن پوشاک اجیر نمایند.

۲۰- دادن هبه الزامی نیست مگر پس از قبض‌کردن.

۲۱- کسی که به غیر خویشاوندش چیزی هدیه داده است تا وقتی در مقابل آن چیزی وصول نکرده است، می‌تواند رجوع کند، ولی اگر به خویشاوندی هدیه‌ای داده بود نمی‌تواند، رجوع بکند.

۲۲- مدت اعلام مال یافته شده یکسال می‌باشد.

۲۳- اگر مال یافته شده اندک باشد، می‌توان بدون اعلام آن‌را تصاحب کرد.

۲۴- مال یافته شده پس از یک سال متعلق به کسی است که آن‌را یافته است فرق نمی‌کند که نیازمند باشد یا خیر.

۲۵- حکم مال یافته شده‌ی حرام و غیر حرام یکی است.

۲۶- مال یافته شده، در دست کسی بماند که آن‌را یافته است البته به شرط اینکه آدم امینی باشد.

۲۷- تغییر و تحول در وصیت و رجوع کردن از آن اشکالی ندارد.

۲۸- کلاله کسی است که نه پسری دارد و نه پدری.

۲۹- خواهران همراه دختران باعث می‌شوند که‌ دختران به‌ عنوان عصبه به حساب ‌آیند.

۳۰- مادر بزرگ‌ها اگر زیاد و چند نفر باشند همه در یک ششم شریک هستند و این رأی ابوبکرسنیز می‌باشد.

۳۱- اگر کسی بمیرد و بعد از خود، مادر، خواهر و پدر بزرگی بگذارد، نصف دارایی‌اش مال خواهر و یک سوم مال مادر و بقیه مال پدر بزرگ است.

۳۲- عمر معتقد بود که‌ هرگاه زنی بمیرد و شوهرش همراه با پدر و مادرش به‌ عنوان وارث وی اعلام وجود نمایند، زوج نصف میراث، مادر یک سوم باقی مانده‌ و بقیه‌ از آن پدر می‌باشد، و اگر مردی بمیرد و زنش همراه با پدر و مادرش اعلام وجود نمایند، زن یک چهارم، مادر یک سوم باقی مانده‌ و بقیه‌ برای پدر می‌باشد. این دو مسأله‌ به‌ «عمریتین» مشهور می‌باشد، زیرا عمرسبرای نخستین بار در این خصوص به‌ قضاوت نشستند.

۳۳- اگر میت، وارثی دارای سهم مشخص و عصبه ندارد، میراثش به ذوالأرحام داده می‌شود.

این‌ها برخی از اختیارات فقهی عمر بن خطاب بود که هرکدام در جای خود، اصلی از اصول فقه است و باید با تفصیل بیشتری بدان پرداخته شود.