تلاش رومیها برای اشغال مجدد حمص
جاسوسان به ابوعبیدهسخبر دادند که هرقل در میان جمع رومیها به ایراد سخن پرداخته و آنها را تشویق به اشغال مجدد حمص کرده است. و اکنون جمع بزرگی از آنان رهسپار این منطقه گردیدهاند. ابوعبیده نیز سران مسلمانان را گرد آوری نمود و از آنان مشورت خواست [۱۸۴۵]. معاذ بن جبل، عقبنشینی را به صلاح مسلمانان ندانست و گفت: دشمنان رومی، چیزی بالاتر از این نمیخواهند که شما شهری را که فتح کردهاید و سران کفر را در آن به قتل رسانیدهاید ترک کنید و بروید... به خدا سوگند اگر شما پس از خروج از این شهر بخواهید مجدداً وارد آن شوید، مشقت بیشتری را پیش رو خواهید داشت. ابوعبیده گفت: به خدا سوگند راست و نیکو سخن گفت [۱۸۴۶].
اما روال کارها به سمت و سوی دیگری میرفت که در نتیجه ابوعبیده به حبیب بن مسلمه دستور داد تا اموالی را که از ساکنان شهر به عنوان جزیه گرفته بودند تا در عوض از آنها حفاظت به عمل آورند، به آنها برگرداند، چرا که اکنون توانایی حفاظت از آنها را نداریم. البته صلحی که بین ما و آنها انجام شده است به قوت خود باقی است مگر اینکه آنها بخواهند آنرا فسخ نمایند و ما اکنون با برادران خود به جنگ دشمن میرویم اگر بر آنان پیروز شدیم، به عهد و پیمان خود با شما باقی خواهیم ماند. حبیب بن مسلمه حسب دستور فرمانده، اموال مردم را به آنها برگردانید و آنچه را که ابوعبیده گفته بود به اطلاع آنان رسانید. آنها گفتند: خدا شما را دوباره به شهر ما بازگرداند و نفرین خدا بر رومیان باد. به خدا سوگند که آنها در چنین مواردی نه اینکه اموال ما را بر نمیگردانیدند، بلکه با عصبانیت بیشتری هرچه میتوانستند از اموال ما را به زور تصاحب میکردند. عدل و حکومت شما از ظلم و ستم آنان برای ما خیلی بهتر و پسندیدهتر است [۱۸۴۷].
از طرفی ابوعبیدهسشبی که فردای آن قرار بود از حمص به سوی دمشق حرکت کند، سفیان بن عوف را نزد عمرسفرستاد و گفت: به امیرالمؤمنین سلام برسان و او را در جریان مسایلی که خود بهتر میدانی و میبینی قرار بده و طی نامهای به امیرالمؤمنین چنین نوشت: اما بعد: جاسوسان ما از سرزمین دشمن خبر آوردهاند که رومیها برای حمله به حمص نیروی بسیار بزرگی که هیچگاه چنین نیرویی به جایی نفرستادهاند، تدارک دیدهاند. من پس از مشورت و تبادل نظر با مسلمانان به این نتیجه رسیدم که شهر را ترک کنم و منتظر فرمان تو باشم و اکنون مردی را نزد تو میفرستم که کاملاً به مسایل اشراف دارد و مورد اعتماد است و به خدای دانا متوسل میشویم که او ما را کافی است و بهترین وکیل است [۱۸۴۸].
[۱۸۴۵] الطریق إلى دمشق ص۴۰۸، ۴۰۹. [۱۸۴۶] الأنصار فی العصر الراشدی ص۲۰۷. [۱۸۴۷] الطریق إلى الشام ص۴۱۰، ۴۱۱. [۱۸۴۸] الطریق إلى الشام ص۴۱۱، تاریخ الطبری (۴/۲۳، ۲۵).