نخست: انتصاب سعد بن ابی وقاص به فرماندهی سپاه اسلام
عمرسشخصاً سپاه را تنظیم نموده، علی مرتضی را جانشین خود قرار میدهد و در نخستین روز محرم سال ۱۴ هجری در رأس سپاه خود از مدینه خارج میشود و در راه عراق به محل صرار، شش کیلومتری مدینه میرسد. او تصمیم گرفته است که شخصاً در رأس سپاه به جبهه برود و با اعضای شورای عالی جهاد از مهاجرین و انصار در اینباره نظر خواهی میکند و همه با رفتن او موافقت مینمایند جز عبدالرحمان بن عوف که میگوید: میترسم که اگر تو شکست بخوری یا کشته شوی مسلمانان در همه جا تضعیف بشوند و روحیه خود را از دست بدهند. بهتر است کسی دیگر را به جای خود اعزام کنید. عمرسپیشنهاد عبدالرحمان را میپذیرد و طبق مشورت او، سعد بن ابی وقاص را در رأس سپاه به عمق خاک عراق و به کمک مثنی اعزام میدارد [۱۵۸۰].
[۱۵۸۰] ترتیب وتهذیب البدایة والنهایة ص۹۶. قابل یادآوری است که طبق بعضی از منابع آن کسی که به عمر مشورت داد که خودش شخصا در جنگ شرکت نکند و کسی دیگری را به جای خود بفرستد، علی بن ابی طالبسبود که از آن جمله میتوان به کتاب نهج البلاغه خطبه ۱۴۶ اشاره نمود.