چهارم: لحظههای پایانی زندگی عمر بن خطابس
ابن عباسباز لحظههای پایانی زندگی عمرسچنین میگوید: من زمانی که عمرسضربه خورده بود. بر ایشان وارد شدم و گفتم: ای امیرالمؤمنین! بهشت شما را مبارکباد. هنگامی که مردم به رسول خدا ج کفر ورزیدند، تو مسلمان شدی و درحالی که دیگران او را تنها گذاشتند در رکاب ایشان در راه خدا جهاد نمودی و رسول خدا درحالی چشم از دنیا فرو بست که از تو راضی بود و در خلافت تو حتی دو نفر از مسلمانان باهم اختلاف نکردند و سرانجام شهید شدی. عمرسگفت: دوباره تکرار کن. عبدالله دوباره سخنانش را تکرار نمود. عمرسگفت: به خدا سوگند که اگر همهی دنیا مال من بود، امروز آنرا از هول و هراسی که از ترس ملاقات خدا دامنگیرم شده است، فدیه میدادم [۲۰۴۰].
و در روایت بخاری آمده است که عمرسگفت: اما آنچه در مورد همراهی من با رسول خدا ج و رضایت ایشان گفتی، باید بگویم که صرفاً منت خداوند بر من بوده است.
و اما بیقراری من به خاطر شماها است و افزود که به خدا اگر همهی طلاهای دنیا متعلق به من بود، آنها را در مقابل عذاب خدا قبل از اینکه با آن مواجه بشوم، فدیه میدادم [۲۰۴۱].
آری، عمر بن خطابسبا آن که لوح بهشتیبودن را از رسول خدا ج دریافت کرده بود و پس از آن همهی خدمات شایسته در اقامهی احکام الهی و اجرای عدل و زهد و جهاد و اعمال نیک فراوان اینگونه از خدا و عذابهایش میترسد. و این درس بزرگی است برای مسلمانان که باید عذابهای الهی را مدنظر داشته باشند و از هول و هراس روز بسیار هولناک قیامت غافل نشوند [۲۰۴۲].
همچنین عثمان بن عفانسدر مورد لحظههای پایانی حیات عمرسچنین میگوید: من آخرین فردی هستم که عمر را در حال حیات دیده است. من بر او وارد شدم و دیدم که سرش بر روی زانوی پسرش، عبدالله نهاده بود. عمرسگفت: سرم را بر زمین بگذار. او گفت: مگر چه فرقی میکند؟ گفت: مادرت به عزایت بنشیند سرم را بر زمین بگذار. آنگاه عبدالله سر پدرش را بر زمین گذاشت و او پاهایش را به هم پیچاند و گفت: مادرم به عزایم بنشیند اگر خدا مرا نیامرزد. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد [۲۰۴۳].
آری این چنین بود عمر بن خطابسبه قدری از خدا میترسید که در آخرین لحظههای زندگی خود میگوید: وای برمن اگر خدا مرا نیامرزد. این است آخرین سخن کسی که رسول خدا به او مژدهی بهشت داده است. راست گفتهاند: هرکس به اندازهی شناخت خود از خدا میترسد. و اینکه مصرانه از فرزندش خواست تا سرش را بر زمین بگذارد به خاطر این بود تا هنگام دعاکردن سر بر خاک بنهد و خدا را تعظیم نماید [۲۰۴۴].
[۲۰۴۰] صحیح التوثیق فی سیرة وحیاة الفاروق ص۳۸۳. [۲۰۴۱] البخاری، ک فضائل الصحابة، ش ۳۶۹۲. [۲۰۴۲] التاریخ الإسلامی (۱۹/۳۳). [۲۰۴۳] صحیح التوثیق فی سیرة وحیاة الفاروق ص۳۸۳. [۲۰۴۴] التاریخ الإسلامی (۱۹/۴۴).