نهم: ولایت بصره
عمر بن خطابسقبل از تأسیس بصره «شریح بن عامر» را که به کمک قطبه بن قتاده به آن ناحیه اعزام نمود، سپس او را امیر ناحیهی بصره تعیین کرد. و سرانجام شریح در یکی از جنگها به شهادت رسید [۱۲۸۷]. سپس عمرسعتبه بن غزوان را با گروهی از رزمندگان به نواحی بصره فرستاد و او را امیر بصره کرد و این در سال ۱۴ هجری بود نه ۱۶ هجری آن طور که برخی میپندارند [۱۲۸۸].
باید گفت که دوران ولایت عتبه دوران ساخت و ساز و شکلگیری ولایت بصره به شمار میرود، در این زمان ایشان کارهای مهمیانجام داد از جمله در بلاد فارس و دو طرف رودخانهی دجله و فرات مناطقی را فتح نمود [۱۲۸۹].
عتبه در موسم حج سال هفدهم هجری از عمرسدرخواست استعفا نمود، ولی عمرسنپذیرفت و او را مجبور به بازگشت به بصره کرد.
عتبه ناچار به بصره برگشت، ولی قبل از اینکه به آنجا برسد در مسیر راه، درگذشت و چون خبر وفات او به گوش عمرسرسید گفت: من باعث مرگ او شدم و از او به نیکی یاد کرد [۱۲۹۰].
سپس مغیره بن شعبه فرماندار بصره شد و او نخستین کسی است که دبیرخانهی آمارگیری تأسیس نمود و دیری نگذشت که او را متهم به زنا کردند و از آنجا که شهود نتوانستند اتهام را ثابت کنند، به جرم تهمت زدن تازیانه خوردند و مغیره جان سالم به در برد، ولی عمرسبنابر احتیاط او را از کار برکنار و به جایش ابوموسی اشعری را والی بصره مقرر کرد. البته بعدا از مغیره در مناطق دیگر به عنوان فرماندار استفاده نمود [۱۲۹۱].
عمرسبعد از اینکه مغیره بن شعبه را از فرمانداری بصره برکنار کرد، ابوموسی اشعری را به عنوان مسئول آن دیار معرفی نمود. گفتنی است که ابوموسی اشعری مهمترین فرماندار بصره در زمان عمر بن خطاب به شمار میروند. و در زمان ایشان مناطق زیادی از فارس فتح گردید. او شخصاً در جنگها شرکت میکرد و نیروهایش را به چهار سوی بصره میفرستاد. و در زمان ایشان اهل بصره توانستند اهواز و حومه و بسیاری از مناطق مهم آن ناحیه را فتح کنند. بدین صورت، دوران ایشان سرشار از جهاد و مبارزه بود. او حتی با والیان مناطق مجاور همکاری میکرد و در جنگها به یاری آنان میشتافت. ابوموسی در برنامهریزی برای مناطق فتح شده زحمات زیادی متحمل شد و کارگزاران و مسئولینی برای هرمنطقه تعیین نمود و برای تأمین خواستههایشان چاره اندیشید. ضمناً نامههای زیادی بین ابوموسی و خلیفه رد و بدل میشد و خلیفه در مورد قضایای مختلف به توجیه وی میپرداخت چنان که در یکی از این نامهها چنین آمده است: خوشبختترین فرد کسی است که رعیتش به وسیلهی او خوشبخت و بدبختترین فرد کسی است که رعیتش به وسیله او بدبخت شوند و از حیف و میل کردن اموال مردم و بیت المال پرهیز کن تا کارگزارانت نیز چنین باشند. و اگر نه به حیوانی میمانی که وقتی چشمش به زمین سرسبزی میافتد در آن میچرد تا چاق شود و سرانجام همین چاقی باعث نابودی وی میگردد [۱۲۹۲].
و نامههای زیادی از طرف عمر بن خطاب به دست ابوموسی میرسید که حاوی توجیهات اداری و اجرایی بود و بیشتر آنها را دکتر حمیدالله در کتاب ارزشمند خود، «الوثائق السیاسیة» [۱۲۹۳]جمعآوری نموده است.
به هر حال، دوران زمامداری ابوموسی در بصره، جزو مهمترین دوران بصره به شمار میآید، چنان که حسن بصری در این مورد گفت: هیچ سواری که باعث خیر و برکت باشد بهتر از ابوموسی در این شهر قدم نگذاشته است [۱۲۹۴]. چرا که ابوموسی علاوه بر اینکه حاکم شهر بود، معلم و مربی آنها نیز بود و قرآن و درسهای مختلف دینی را به آنها میآموخت [۱۲۹۵]. و مناطق زیادی از فارس پس از اینکه فتح میشدند جزو بخشهای تحت پوشش والی بصره در میآمدند و والی بصره نیز با تعیین فرماندهانی بر آنها و ارتباط تنگاتنگ با فرماندهان از آن شهرها محافظت به عمل میآورد. خلاصه اینکه ابوموسی جزو والیان بزرگ و نامی عمر بن خطاب به حساب میآید و نامههای عمرسبه ابوموسی جزو مهمترین منابعی است که بیانگر شیوهی برخورد عمرسبا کارگزاران دولتش میباشد [۱۲۹۶].
[۱۲۸۷] تاریخ خلیفة بن خیاط ص۱۵۵. [۱۲۸۸] التنظیمات الاجتماعیة والاقتصادیة فی البصرة ص۳۶. [۱۲۸۹] تاریخ خلیفة بن خیاط ص۱۲۷، ۱۲۸. [۱۲۹۰] الولایة علی البلدان (۱/۱۱۵) [۱۲۹۱] همان: (۱/۱۱۷). [۱۲۹۲] مناقب عمر لابن الجوزی ص۱۳۰. [۱۲۹۳] الوثائق السیاسیة للعهد النبوی والخلافة الراشدة. [۱۲۹۴] سیر أعلام النبلاء (۲/۳۸۹). [۱۲۹۵] الولایة على البلدان (۱/۱۲۰). [۱۲۹۶] الولایة علی البلدان (۱/۱۲۰).