عمر بن خطاب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه دوم

فهرست کتاب

پنجم: تاراج اماکن اقتصادی دشمن

پنجم: تاراج اماکن اقتصادی دشمن

بعد از معرکه‌ی بویب، مسلمانان در منطقه حرف اول را می‌زدند و سرزمین سواد عراق یکپارچه به دست آنان افتاد و مثنی فرماندهان جهادی و افراد مسلح را در سراسر منطقه تقسیم نمود و بر محل تجمع فارس‌ها و عرب‌ها شبیخون می‌زد از جمله به خنافس که بازار پر جمعیتی بود و در آن‌جا طوایف ربیعه و مضر به داد و ستد می‌پرداختند، یورش برد و طراوت آن‌را از بین برد [۱۵۶۳]. سپس با عجله در ساعات اولیه‌ی همان روز خود را به دهقانان شهر انبار رسانید و می‌گفت:

صبحنا بالخنافس جمع بكر
وحیا من قضاعة غیر مِیلِ
بفتیان الوغى من كل حیٍّ
تباری فی الحوادت كل جیل
أبحنا دارهم والخیل تُرْدی
بكل سَمْیْدَع سامی التلیل
نسفنا سوقهم والخیل رودُ
من التطواف والشر البخیل [۱۵۶۴]

و با کمک دهقانان انبار نقشه‌ی حمله به بازار بغداد را کشید. و صبح روز بعد رودخانهی دجله را پشت سر گذاشت و وارد بازار بغداد شد و به قتل و غارت آنان پرداخت و به همراهانش گفت: فقط طلا و نقره و اشیاء قابل حمل و نقل بردارید. سپس بدون توقف برگشتند و در کنار نحر سلحین [۱۵۶۵]در سی‌و‌پنج کیلومتری بغداد مقداری توقف کردند و مثنی به همراهانش گفت: ای مردم! نفس تازه کنید و برای ادامهی راه آماده شوید و از خدا عافیت بطلبید و سریعاً حرکت کنید. آن‌ها ۶۰ کیلومتر سوار بر اسبان راه آمده و جنگیده بودند و نیاز شدید به استراحت داشتند. در آن هنگام مثنی صدای زمزمه‌ای شنید که می‌گفت: دشمن در تعقیب ما است.

مثنی گفت: از خدا بترسید و چنین سخنانی بر زبان نیاورید. آن‌ها اکنون فرصت این را ندارند که به فکر تعقیب شما باشند. اصلاً جرأت چنین کاری را ندارند. آن‌ها چگونه با اسبان محلی و کندرو می‌توانند اسبان اصیل عربی را تعقیب کنند؟ اگر هم ما را تعقیب کنند با آن‌ها به امید پاداش و پیروزی خواهیم جنگید. پس به خدا توکل کنید و به او اعتماد نمایید. خداوند شما را در میادین زیادی که تعداد دشمنان به مراتب از شما بیشتر بوده، پیروز گردانیده است و حتما در مورد خود و خواسته‌ام به‌ شما خبر می‌دهم، و افزود که ابوبکرصدیق ما را توصیه می‌کرد که توقف میان دو شبیخون را کوتاه کنیم و مجدداً حمله کنیم و اگر نه سریعاً باز گردیم [۱۵۶۶].

این بود برداشت مثنی از جنگ و جهاد. او حساب شده و براساس نقشه و ایمان عمیق پیش می‌رفت. در واقع فهم، تجربه، دانش و شناخت در موفقیت‌آمیز بودن معرکه کمک می‌کند. و مثنی این درس را از قهرمان میادین جهادی، ابوبکرصدیق فرا گرفته بود [۱۵۶۷].

سپس مثنی برخاست و همراهانش را دستور داد تا بر مرکبهایشان سوار شوند و با راهنمایان خود صحرا و روی‌بارها را به سوی انبار پشت سر گذاشتند تا اینکه به انبار رسیدند. در آن‌جا با استقبال گرم دهقانان روبرو شدند. و به آن‌ها وعده داده بودند که اگر با موفقیت برگشتند آن‌ها را پاداش خواهند داد و یکی از آنان چنین سرود:

وللمثنى بالعَال معركة
شاهدها من قبیلة بَشَرُ
كتیبة أفزعت بوقعتها
كسرى وكاد الإیوان ینفطر
وشُجِّع المسلمون إذا حَذروا
وفی صروف التجارب العِبَرُ
سَهَّل نهج السیل فاقتفروا
آثاره والأمور تقتفر [۱۵۶۸]

از آن پس مثنی به تاخت و تاز در نواحی شمالی عراق تا جنوب آن پرداخت و به منطقه‌ی کباث و بنوتغلب یورش برد و به کشتار آنان پرداخت [۱۵۶۹].

مثنی بن حارثه‌ بعد از نبرد بویب فرماندهی تمامی‌ این جنگ‌ها را بر عهده‌ گرفت، جنگی که‌ حذیفه‌ بن محصن غلفانی در جلوش و نعمان بن عوف بن نعمان و مطر شیبانی در دو طرف راست و چپ وی حرکت می‌کردند، گفتنی است که‌ در یکی از نبردهای مثنی لشکر اسلام با مجموعه‌هایی از دشمنان تکریت روبرو گشت که‌ خود را به‌ آب زدند و غنایم زیادی را برای مسلمانان جا گذاشتند، تا آن‌جا که‌ قسمت هریک از مسلمانان پنج گوسفند، پنج برده‌ و یک پنجم کل ثروت آنان بود. مثنی تمام این غنایم را با خود به‌ شهر انبار برد و هنگامی که‌ به‌ انبار رسید، فرات بن حیان و عتبی بن نهاس را به‌ طرف صفین فرستاد و به‌ آن‌ها دستور داد که‌ به‌ بازماندگان عرب‌های تغلب و نمر حمله‌ کنند؛ سپس عمرو بن ابوسلمی هجمی را به‌ عنوان جانشین خود بر انبار گذاشت و خود نیز به‌ کمک فرات و عتبی شتافت، پس هنگامی که‌ از صفین نزدیک شدند، مثنی از فرأت و عتبه‌ جدا شد و اهل صفین نیز پا به‌ فرار گذاشتند و از رود فرات به‌ طرف جزیره‌ حرکت کردند و در آن‌جا کمین گرفتند، گفتنی است که‌ آنان همان مردمان دو قبیله‌ی تغلب و نمر بودند که‌ به‌ آن‌جا پناه برده‌ بودند، از این رو فرأت و عتیبه‌ آن‌ها را دنبال کردند تا اینکه‌ طایفه‌ای از آن‌ها را به‌ آب زدند و فرأت و عتیبه‌ مردم را تشویق کرده‌ و می‌گفتند: (غرق در برابر آتش سوزی). یعنی می‌خواستند آن روز را به‌ یاد آن‌ها بیاورند که‌ در جاهلیت دسته‌ای از قبیله‌ی بکر بن وائل را در بیشه‌ای سوزاندند. سپس به‌ سوی مثنی برگشتند درحالی که‌ آن‌ها را در فرات غرق کرده‌ بودند، و این خبر به‌ اطلاع عمرسرسید، زیرا عمر در میان هر لشکری افرادی را تعیین کرده‌ بود که‌ اخبار روز را به‌ او برسانند، پس عمرسپیام داد که‌ فرأت و عتیبه‌ نزد وی بیایند که‌ می‌خواهد راجع به‌ سخنشان تحقیقی را به‌ عمل آورد، وقتی به‌ مدینه‌ رسیدند خطاب به‌ عمر گفتند: آنان از این‌رو به‌ آن سخن جاهلی استناد کرده‌اند که‌ میخواستند حس انتقام جویی دوران جاهلیت را میان مسلمانان احیا کنند. عمر آنان را سوگند داد، آن دو نیز سوگند خوردند که ما هدفی به جز مثال زدن و عزت اسلام نداشته ایم، عمر هم آنان را تصدیق نمود و همراه یاران سعد بن ابی وقاص به عراق بازگرداند [۱۵۷۰]. لازم به‌ ذکر است که‌ فاروق در راستای حفاظت از اخلاق رعیت و سرایت فساد به‌ درون آن بسیار حریصانه‌ عمل می‌کرد [۱۵۷۱].

به هر حال مثنی از پیروزی مسلمانان در بویب حداکثر استفاده را برد و شبیخونهای پیاپی و منظمی به بازارها و اماکن تجمع دشمنان در شمال عراق ترتیب داد. و با توفیق خدا و مهارت جنگی خود توانست حدود چهارصد کیلومتر در آن ناحیه پیشروی کند. و این علاوه بر پیشروی‌هایش در نواحی سه گانه دیگر بود. مثنی طی عملیات غافلگیرانه و تاکتیک‌های پیشرفته توانست تخت نشینان مداین را در چشم ملتشان خوار و ناتوان نشان دهد که در مقابل ملت پا برهنه‌ی عرب که تا آن زمان ایرانیان آن‌ها را هیچ به حساب نمی‌آوردند، این‌گونه دست و پا گم کرده، نتوانند از مردم و سرزمینهای خود دفاع کنند [۱۵۷۲].

[۱۵۶۳] تاریخ طبری (۴/۲۹۶). [۱۵۶۴] هدف از شعر این است که هجوم را با تأنی آغاز کرده‌اند. [۱۵۶۵] الطریق إلى المداین ص۲۵۵. [۱۵۶۶] الطریق إلى المداین ص۴۵۷. [۱۵۶۷] حرکة الفتح الإسلامی، شکری فیصل ص۷۸، تاریخ الطبری (۴/ ۲۹۹). [۱۵۶۸] الطریق إلى المداین ص۴۵۷. [۱۵۶۹] تاریخ طبری (۴/۲۹۹). [۱۵۷۰] الطریق إلى المداین ۴۵۸، تاریخ الطبری (۴/ ۳۰۰). [۱۵۷۱] الخلفاء الراشدون للنجار ص۱۳۲. [۱۵۷۲] الطریق إلى المداین ص۴۶۷.