عمر بن خطاب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه دوم

فهرست کتاب

نخست: ماهیت فتوحات اسلامی

نخست: ماهیت فتوحات اسلامی

برخی از مورخین نصرانی و مستشرقین سعی بر آن نموده‌اند تا چهره‌ی فتوحات اسلامی در دوران خلفای راشدین را زشت جلوه دهند و ادعا نموده‌اند که این فتوحات صرفاً جنگ مذهبی و عقیدتی بوده است. آن‌ها می‌گویند: مسلمانان دارای عقیده و آرمان بوده‌اند ولی با توسل به تعصب کورکورانه, مردم را به زور، تسلیم دین و آیین خود کرده و دریای خون به راه و با سنگ‌دلی تمام قرآن را در یک دست و شمشیر را در دست دیگر داشته اند [۱۹۱۱].

آقایان سیدیو، میور و نیبور بیش از دیگران مُبلِّغِ این نوع نگرش نسبت به فتوحات اسلامی هستند. چنان که میور به نقل از نیبور می‌گوید: اسلام برای ادامه‌ی حیات خود چاره‌ای جز این نداشت که مسیر خصمانه‌ی خود را ادامه دهد و به زور شمشیر مردم را به پذیرفتن اسلام وادار نماید و یا حداقل سلطه‌ی جهانی خود را گسترش دهد، مگر غیر از این است که همه‌ی ادیان چاره‌ای جز این نداشتند که در مرحله‌ای از مراحل حیات خود پیروانشان را وادار به جنگ نمایند، اسلام هم همین کار را کرد و البته اگر بگوییم اسلام بیش از دیگران متوسل به زور شده است، سخن غیر منصفانه‌ای گفته‌ایم [۱۹۱۲].

در عین حال برخی دیگر از مستشرقین این اتهامات را مردود دانسته و فتوحات اسلامی را نمونه‌ی عالی اخلاق کریمه دانسته‌اند. چنان که فون کریمی می‌گوید: عرب‌های مسلمان در جنگ‌های خود نمونه‌ی انسان‌های دارای اخلاق کریمه بودند. چرا که پیامبرشان، کشتن راهبان، زنان، کودکان و معذورین و تخریب مزارع و قطع درختان را منع کرده بود [۱۹۱۳].

مسلمانان نیز کاملاً این رهنمودهای پیامبر را رعایت می‌نمودند و به ناموس مردم تجاوز نمیکردند و به کشاورزی آن‌ها آسیب نمی‌رساندند و در صورتی که دشمنان آن‌ها را هدف تیرهای زهر آگین قرار می‌دادند، اینان مقابله به مثل نمی‌کردند. درحالی که غارت کردن و سوزاندن و فساد، کار نیروهای رومی بوده ولی مسلمانان خویشتن‌داری می‌نمودند و مرتکب این‌گونه جرایم نمی‌شدند [۱۹۱۴].

روزنتال میگوید: تمدن اسلامی با وسعت‌نظر گسترش می‌یافت نه با تنگ‌نظری پیرامون عقیده و آیین خود. یعنی همه‌ی ملت‌ها با افکار و اندیشه‌ها و فرهنگ و لغت خود در سایه‌ی حکومت اسلامی و با استفاده از روح آزادی بیان و اندیشه رشد نمودند [۱۹۱۵].

آری، تاریخ واقعی اسلام بیانگر آن است که مسلمانان هیچ فردی را مجبور به پذیرش عقیده‌ی اسلامی نکرده‌اند، چرا که آن‌ها این آیه کلام خدا را به خاطر داشتند که می‌فرماید:

﴿ لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّۚ فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ٢٥٦ [البقرة: ۲۵۶].

«اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست، چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلالت مشخص شده است، بنابراین کسی که از طاغوت نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکم‌ترین دستاویز در آویخته است اصلاً گسستن ندارد. و خداوند شنوا و دانا است».

اما اینکه ملت‌ها به سوی اسلام سرازیر شدند و آن‌را پذیرفتند، علتش این بود که آن‌ها اسلام را از نزدیک شناختند و فهمیدند که آن، یک دین واقعی و نعمت بزرگ الهی است و از نزدیک مسلمانان آن روز را که متخلق به اخلاق اسلام و پایبند به دستورات اسلام بودند، مشاهده کردند و فرماندهان و سربازان اسلام را از نزدیک دیدند که با رفتار و کردارشان داعی به اسلام بودند. اینجا بود که ارزش‌ها و دیدگاه‌های آنان در مقابل ارزش‌های جدیدی که در تاریخ بشر بی‌نظیر بود از بین رفت.

آری، خلفا و فرماندهان، سربازان خود را به کمک گرفتن از خدا و رعایت تقوا و ترجیح دادن زندگی اخروی بر زندگی مادی و اخلاص در جهاد و در نظر داشتن خدا در اعمال و دوری از گناهان توصیه می‌نمودند.

و بدین صورت همه‌ی آنان صادقانه و مخلصانه و دردمندانه تلاش می‌نمودند تا افراد و ملت‌ها را از پرستش طاغوت‌ها و مخلوقات برهانند و به سوی پرستش خدای یگانه و قهار و از زندگی تنگ دنیا به زندگی فراخ و آرام آخرت بکشانند.

بنابراین، بزرگان و فرماندهان لشکر اسلام در معرکه و جهاد پیشاپیش سربازان خود حرکت می‌کردند و تعداد زیادی از آنان به شهادت می‌رسید و چون جنگ به اتمام می‌رسید، پشت سر آنان حرکت می‌کردند تا به بیماران و درماندگان کمک کنند و بار آنان را بر دوش خود بگذارند.

آری، فرماندهان مسلمان قبل از هر چیز دعوتگر بودند و اصول جنگ اسلامی را کاملاً رعایت می‌کردند. حقا که جنگ‌های مسلمانان جهاد مقدسی در راه خدا بود و نه جنگی خانمان‌سوز برای کسب دنیا و گسترش قلمروی خود آن طور که دیگران در دنیا می‌جنگند [۱۹۱۶].

[۱۹۱۱] تاریخ العرب العام (سیدیو) ص۱۳۳. [۱۹۱۲] فتح مصر بین الرؤیة الإسلامیة والنصرانیة، ص۱۲۶. [۱۹۱۳] پیامبر جاز طرف خودش حرام نمی‌نماید بلکه بوسیله وحی حرام می‌کند. [۱۹۱۴] الإسلام و حرکة التاریخ (انور جندی) ص ۸۳. [۱۹۱۵] علم التاریخ عند المسلمین (صالح احمد علی) ص ۴۶. [۱۹۱۶] فتح مصر (دکتر ابراهیم متناوی) ص ۱۲۷.