عمر بن خطاب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه دوم

فهرست کتاب

پیشگفتار

پیشگفتار

إِنَّ الحَمْدَلِله نَحْمَدُه، ونَسْتَعِینُه، ونَسْتَغْفِرهُ، ونستهدیه ونَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شُرُورٍ أَنْفُسِنا، وَمِنْ سَیِّئَاتِ أَعْمالِنا، مَنْ یَهْدِهِ اللهُ فَلامُضِلَّ لَه، وَمَن یُضْلِلْ فَلاهادِیَ لَه. وأَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَه لا شَرِیكَ له، وأَشْهَدُ أَنْ مُحَمَّدًا عَبْدُه ورَسُولُه ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢[آل عمران: ۱۰۲].

﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١ [النساء: ۱].

﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١ [الأحزاب:۷۰- ۷۱].

کتابی که در دست دارید، به تحلیل و بررسی وقایع زندگی عمر بن خطابسو شخصیت و دورانش می‌پردازد. فضل نگارش این کتاب به خداوندو سپس به آن دسته از علما و داعیانی برمی‌گردد که مرا به ادامه‌ی بررسی زندگانی خلفای راشدین تشویق نمودند. تا آن‌جا که‌ یکی از آن‌ها خطاب به من گفت: فاصله‌ی زیادی میان مسلمانان و دوران خلفا افتاده و ترتیب اولویت‌ها به هم ریخته است؛ چنانچه بسیاری از مسلمانان به جای توجه به زندگانی خلفای راشدین، بیشتر به مطالعه‌ی زندگانی داعیان و مصلحان دیگر می‌پردازند؛ این، درحالی است که دوران خلفای راشدین، در ابعاد مختلف سیاسی، پرورشی، فکری، اخلاقی، اقتصادی، جهادی و فقهی، از غنای بی‌نظیری برخوردار می‌باشد. و در جنبه‌‌های مختلف، سرشار از نکاتی است که ما شدیداً بدان نیازمندیم. همچنین ما به شدت نیازمند بررسی بخش‌های اداری خلافت اسلامی و الگوبرداری از آن هستیم؛ مانند بخش قضایی، مالی، نظامی و نیز چگونگی تعیین فرماندهان و کارگزاران سطوح مختلف و همچنین اجتهاداتی که در آن دوران به دنبال رویارویی با تمدن فارس و روم در جریان فتوحات اسلامی پدیدار گشت.

گفتنی است ابتدا به فکر نگارش این کتاب افتادم تا اینکه این اندیشه به خواست خداوند متعال، تحقق یافت و خداوندبا فراهم‌نمودن زمینه‌های لازم، به بنده توفیق داد تا اینکه‌ به‌ مراجع و منابعی ارزشمند دست یابم و این عمل را به انجام برسانم.

تاریخ خلفای راشدین سرشار از درس‌ها و نکات آموزنده‌ای است که به صورت پراکنده، در کتاب‌ها و منابع تاریخی، فقهی، حدیثی و ادبی و... وجود دارد. از آن‌جا که کتاب جامع و مفیدی وجود نداشت که حاوی تمام این نکات و آموزه‌های ارزشمند باشد، بنده دست به کار شدم و بر حسب سعی و توان خود، به جمع آوری، ترتیب و تصحیح و تحلیل آن پرداختم و در موضوع زندگانی خلفای راشدین، نخستین کتاب را پیرامون زندگانی ابوبکرصدیق و تحلیل وقایع زندگانی وی به نگارش درآوردم. کتاب مزبور، در کتاب‌فروشی‌های بزرگ و نمایشگاه‌های بین المللی عرضه شد و مورد استقبال خوانندگان بسیاری از اقشار مختلف از جمله دعوتگران، دانشمندان و عموم مسلمانان قرار گرفت. این مسأله باعث شد تا همه، مرا به ادامه‌ی بررسی زندگانی خلفای راشدین و نگارش کتاب‌هایی در این زمینه تشویق نمایند؛ کتاب‌هایی که با عصر حاضر متناسب باشد.

به طور قطع تاریخ خلفای راشدین، سرشار از آموزه‌های ارزشمند است. از این‌رو اگر ما، دوران خلفای راشدین را بدون استفاده از روایات ضعیف و ساختگی و کتاب‌های خاورشناسان و پیروان‌شان اعم از خودباختگان فکری (سکولاریسم‌ها)، منحرفان عقیدتی (رافضی‌ها) و ...، مورد بررسی قرار دهیم، و طبق منهج اهل سنت به‌ بررسی و تحلیل زندگانی آن‌ها بپردازیم، در این صورت روش درستی را در پیش گرفته‌ایم و به شناخت و بینش درستی پیرامون زندگانی و دوران آن بزرگ‌مردان دست خواهیم یافت؛ همان بزرگوارانی که خداوند متعال، درباره‌ی آنان فرموده است:

﴿ وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠ [التوبة: ۱۰۰].

«پیشگامان نخستین مهاجران و انصار، و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خوشنودند، و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته است که در زیر (درختان و کاخ‌های) آن رودخانه‌ها جاری است و جاودانه در آن‌جا می‌مانند. این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ».

همچنین می‌فرماید: ﴿ مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا [الفتح: ۲۹].

«محمد فرستاده خدا است، و کسانی که با او هستند در برابر کافران تند و سرسخت، و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند. ایشان را در حال رکوع و سجود می‌بینی».

رسول خدا ج درباره‌ی آنان فرموده است: «خَیْرُ أُمَّتِی الْقَرْنُ الَّذِینَ بُعِثْتُ فِیهِمْ....» [۱].

«بهترین افراد امت من، کسانی هستند که در میان آنان برانگیخته شدم».

عبدالله بن مسعودسمی‌گوید: «هر کس، از کسی پیروی می‌کند، پس از کسی پیروی نمایید که در گذشته زیسته‌ است؛ زیرا زندگان، از فتنه در امان نیستند؛ آنان که باید از آن‌ها پیروی نمود، اصحاب محمد ج هستند که به خدا سوگند بهترین افراد این امت بودند؛ آنان، بهترین دل‌ها، عمیق‌ترین علم و دانش و کمترین تکلف را داشتند. و خداوند، آن‌ها را برای هم صحبتی و همراهی با پیامبرش و برپا داشتن دینش انتخاب نمود. پس قدر آنان را بدانید و راهشان را ادامه دهید و تا می‌توانید از اخلاق و دیانتشان الگو بگیرید؛ چرا که آنان بر شاهراه مستقیم هدایت بودند» [۲].

آری! اصحاب احکام اسلام را اجرا نمودند و به نشر و گسترش آموزه‌های حیات‌بخش اسلام در شرق و غرب دنیا پرداختند؛ آنان، قرآن را به امت اسلامی آموزش دادند و سنت‌های رسول خدا ج را روایت کردند. به این خاطر تاریخ اصحاب، گنجینه‌ای فکری، فرهنگی، علمی و جهادی برای امت اسلامی است که به اقشار و نسل‌های مختلف، در تداوم مسیر صحیح زندگی کمک می‌نماید و این امکان را برای مسلمانان فراهم می‌سازد که از خلال تاریخ ارزنده‌ی یاران پیامبر ج ، به حقیقت رسالت و نقش خویش در عرصه‌های جهانی و زندگانی دنیوی پی ببرند. به هر حال می‌توان از طریق بررسی تاریخ اصحاب، به نکاتی دست یافت که روح وروان را تغذیه می‌کند و مایه‌ی تزکیه و فرهیختگی روح و روان و همچنین روشنایی عقل‌ها و اندیشه‌ها می‌گردد و همت‌ها را بلند می‌نماید و به اوج می‌رساند. از تاریخ آن دوران، آموزه‌های ارزشمندی به دست می‌آید که دعوتگران، علما و آحاد امت، در پرتو آن، می‌توانند نسلی مسلمان براساس رهنمودهای نبوی پرورش دهند و آنان را با خلافت راشده و ویژگی‌های آن و همچنین با خصوصیات پیشوایان و مسلمانان آن زمان و نیز عوامل از میان رفتن خلافت اسلامی‌آشنا سازند.

اینک کتاب زندگانی عمرفاروقسکه دومین کتاب از مجموعه‌ی زندگانی خلفای راشدین است، تقدیم می‌گردد.

عمرفاروقسخلیفه‏ی دوم و برترین صحابی رسول خدا ج پس از ابوبکرصدیقسمی‌باشد. او، یکی از خلفای راشدین است که رسول خدا ج ما را به پیروی از آنان امر نموده و فرموده است:

«علیكم بسنتی وسنة الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی» [۳].

«به سنت من و سنت خلفای راشدین پس از من، چنگ بزنید».

رسول خدا ج در حدیث دیگری، تصریح نموده است که:

«اقتدوا باللَّذَین من بعدی، أبی بكر وعمر» [۴].

«به دو نفری که پس از من هستند، (یعنی) ابوبکر و عمر، اقتدا کنید».

علاوه بر این، احادیث زیادی در فضیلت عمرفاروقسروایت شده است؛ چنانچه رسول خدا ج فرموده است:

«لقد كان فیمن كان قبلكم من الأمم المحدثون؛ فإن یك فی أمتی أحد فإنه عمر» [۵].

«در میان امت‌های گذشته، افرادی وجود داشتند که به آن‌ها الهام می‌شد و اگر در امت من، چنین کسی وجود می‌داشت، قطعاً عمر بود».

همچنین فرمود: «أریتُ فی المنام أنی أنزع بدلو بكرة على قلیب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبین نزعاً ضعیفاً والله یغفر له، ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقریاً یفری فریه حتى روى الناس وضربوا بعطن» [۶].

«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند» [۷].

عمرو بن عاصسمی‌گوید: از رسول خدا ج پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمر بن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد [۸].

به طور قطع، زندگانی عمرفاروقس، صفحه‌ای درخشان و برگی زرین از تاریخ اسلامی است و نمی‌توان نظیر رشادت‌ها، اخلاص، جهاد و دعوت آن بزرگ‌مرد را در تاریخ هیچ‌یک از امت‌ها مشاهده نمود.

به همین دلیل، بنده با مراجعه به منابع و مراجع، به بررسی، ترتیب و گردآوری ابعاد زندگی عمرفاروقسپرداختم تا زندگی این بزرگوار، در دسترس و مورد استفاده‌ی دعوتگران، علما، اندیشمندان، سیاستمداران، رهبران و فرماندهان مسلمان، دانش پژوهان و عموم مردم قرار بگیرد تا بدین‌سان از آن الگو بگیرند و در دنیا و آخرت، مشمول فضل و لطف الهی شوند.

در کتاب پیش رویتان، زندگی عمربنخطابساز ولادت تا شهادت، بررسی می‌شود؛ بدین ترتیب که از نسب، خانواده، زندگی دوران جاهلیت، مسلمان‌شدن و هجرت‌کردن وی سخن به میان آمده و پیرامون نقش قرآن کریم در ساختار فکری ایشان و نقش همراهی با پیامبر ج در شکل‌گیری شخصیت عمرسو پرورش وی بحث شده وآنگاه مواضع عمرفاروقسدر برابر غزوه‌ها و در جامعه‌ی مدنی مورد پردازش قرار گرفته است که‌ چگونه‌ عمر در زمان حیات پیامبر ج و در دوران ابوبکرسنقش آفرینی نموده‌ است. همچنین چگونگی به خلافت رسیدن عمرسو برنامه‌های حکومتی وی در زمینه‌هایی همچون شورا، عدالت‌گستری، شایسته‌سالاری وآزادی بیان، از دیگر موضوعاتی است که در این کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این میان نکات دیگری نیز بررسی می‌شود؛ از جمله: مهم‌ترین ویژگی‌های عمرسو زندگی خانوادگی و اجتماعی وی در دوران خلافت و احترام از اهل بیت و توجه ویژه‌اش به حقوق زنان و عنایت خاص به پیشگامان مسلمان و نیز شوق خدمت به نیازمندان، تلاش برای پرورش نیروهای متعهد و کارآمد دولتی، مبارزه با مفاسد، توجه ویژه به نظام مالی و محاسبات اداری و قوانین بازرگانی، اشتیاق وافر به تحقق اهداف شرعی در جامعه از قبیل: حفظ و اقامه‌ی توحید و مبارزه با انحرافات و بدعت و نوآوری در دین، اهمیت‌دادن به شعایر دینی و عبادی و پاسداری از حرمت و جایگاه مجاهدان راه حق.

در این کتاب از نهضت علمی بزرگی که در دوران خلافت عمرفاروقسپدید آمد، سخن به میان آمده است، و راجع به‌ تو جیهات و تعلیمات ایشان در مدینه بحث و بیانی شیوا ارائه‌ داده‌ شده‌ است‌؛ عمرس، مدینه را به مرکزی علمی تبدیل کرد؛ بدین‌سان مدینه، مهد علم و دانش و مرکز صدور احکام شرعی گردید؛ به این ترتیب علما، دعوتگران، قاضیان و فرماندهان از آن‌جا به اقصی نقاط دنیا اعزام می‌شدند. گفتنی است در این کتاب نقش خلیفه‌ی دوم در پیدایش مراکزی علمی در مکه، مدینه، بصره، کوفه، شام و ... مورد بررسی قرار می‌گیرد و بدین نکته اشاره می‌شود که عمرفاروقستوجه ویژه‌ای به آموزش و پرورش و کادری علمی و متخصص جهت اعزام آنان به مناطق و شهرهای دور دست داشت و به موازات فتوحات اسلامی و گسترش قلمرو اسلام، به فرماندهانش دستور می‌داد تا در شهرهای فتح شده، مساجدی تأسیس نمایند و آن‌ها را مرکز دعوت و تعلیم و نشر فرهنگ اسلامی قرار دهند.

آری! مساجد، نخستین دانشگاه‌های اسلامی و نهادهای علمی بودند که علمای صحابه از طریق آن‌ها به آموزش ملت‌های تازه مسلمانی پرداختند که‌ بدون فشار و اجبار به‌ دایره‌ی مسلمانان پیوسته‌ بودند. گفتنی است تعداد مساجدی که در زمان عمر بن خطابسدر آن‌ها نماز جمعه برگزار می‌شد، حدود دوازده هزار مسجد بود. یکی از راهبردهای دعوتی و علمی عمرفاروقساین بود که به دنبال هر لشکری که یکی از شهرهایی همچون: عراق، ایران، شام، مصر و کشورهای مغرب را فتح می‌کرد، مؤسسه‌ای فرهنگی متشکل را تشکیل می‌داد، لازم به‌ ذکر است که‌ حضرت عمر از کادرهایی ممتاز اعم از قاریان، محدثان و فقهای صحابه استفاده‌ می‌کرد که‌ در مدرسه‌ی نبوی و در شهر مدینه‌ پرورش یافته‌ بودند، تا مردم آن شهر یا منطقه را به بهترین شکل با اسلام آشنا سازند و به تعلیم و تربیت آنان بپردازند.

بنده، در این کتاب از علاقه و توجه عمرفاروقسبه شعر و شاعران سخن گفته‌ام. عمرفاروقسبیش از سایر خلفای راشدین، به شعر اهمیت می‌داد و در سخنانش از شعر، بهره می‌برد و از ذوق ادبی بالایی برخوردار بود؛ چنانچه برخی از نصوص ادبی را نقد می‌کرد و با نظارت بر اشعار و سروده‌ها، اجازه نمی‌داد که شاعران، شعری بر خلاف واقعیت یا آموزه‌های دینی بسرایند یا در قالب شعر به کسی اهانت نمایند. عمرسبرای نظارت بر جامعه ادبی خویش، معیارهایی داشت که از آن جمله می‌توان به پاس داشتن زبان عربی، همخوانی واژه‌ها، دوری از تکلف و پیچیدگی، واضح بودن و تناسب واژه‌ها با معانی مورد نظر و ... اشاره کرد.

و در راستای تأدیب شاعران از روش‌های گوناگونی بهره‌ می‌برد، از جمله‌ اینکه‌ ایشان برای حفاظت از شخصیت و آبروی مسلمانان از دست‌برد هجوگویان سه‌ هزار درهم را هزینه‌ کرد، تا آن‌جا که‌ یکی از شعرا در این خصوص گفت:

وأخذت أطراف الكلام فلم تدع
شتماً یضر ولا مدیحاً ینفع
ومنعتنی عرض البخیل فلم یخف
شتمی فأصبح آمناً لا یفزع

«تو افسار من را گرفتی و نگذاشتی به کسی ناسزا گفته شود و یا (به ناحق) ستوده شود.

و مرا از هتک حرمت بخیل منع کردی. بنابراین او از گزند زبان من در امان است و نمی‌ترسد».

در این کتاب پیرامون توسعه وآبادانی و مدیریت بحران در دوران خلیفه دوم و همچنین احداث راهها و ساماندهی حمل و نقل دریایی و خشکی و نیز تشکیل مراکز مرزبانی بحث شده و سایر اقدامات عمرفاروق سمورد بررسی قرار گرفته است؛ از جمله: ایجاد شهرهای بزرگی مانند بصره، کوفه، فسطاط و اختصاص بودجه‌های نظامی و اقتصادی برای هریک از این شهرها.

همچنین در کتاب پیش رویتان از تدابیر و عملکرد عمرفاروقسدر خشکسالی معروف «عام الرماده» سخن به میان آمده و بدین نکته اشاره شده است که عمرسدر آن روزهای سخت و طاقت فرسا، از خود الگوی خوبی در زمینه‌ی مدیریت بحران ارائه داد؛ چنانچه اردوگاه‌هایی برای پناهندگان آماده ساخت و به جمع‌آوری کمک از شهرهای دیگر پرداخت و با برگزاری نماز استسقاء (طلب باران) به خداوند متعال متوسل شد. از دیگر مواردی که در این موضوع بدان اشاره شده، بخشی از اجتهادات فقهی عمرسدر این سال است؛ مانند: عدم اجرای حد سارق [۹]، عدم گرفتن زکات وبه تأخیر انداختن آن و...

از دیگر نکات مورد بررسی در این کتاب، مسأله شیوع طاعون و عملکرد خلیفه برای مبارزه با وبای خانمان سوزی است که همه‌ی موازین را بر هم زد و بسیاری از میراثهای فرهنگی را نابود ساخت و سبب مرگ فرماندهان بزرگ لشکر اسلام و حدود بیست هزار تن از مسلمانان شام گردید. چنان که خلیفه، شخصاً به شام رفت و به ساماندهی امور پرداخت و اموال به جای مانده را تقسیم نمود و اقامتگاه‌های زمستانی و تابستانی را تعیین نمود و به‌ بازسازی لنگرگاه‌های شام و آب و فاضلاب آن پرداخت و فرماندهان جدیدی را تعیین کرد و به‌ شرح وظایف سرباز، فرمانده‌ و مردم پرداخت و میراث افراد مرده‌ را به‌ زندگان عطا نمود.

در این کتاب از نقش عمرفاروقسدر توسعه‌ی نهادهای مالی و قضایی سخن به میان آورده‌ام. چنانکه پیرامون درآمد دولت از زکات، جزیه [۱۰]، مالیات، عُشر و مال فیئ و غنیمت بحث نموده‌ام. همچنین در مورد بیت المال، تدوین قانون اساسی و هزینه‌های دولت در زمان عمرسسخن گفته‌ام و از اجتهادات وی در خصوص مالیات‌های ارضی و همچنین ایجاد واحد پول اسلامی سخن به میان آورده‌ام و به موضوع توسعه‌ی سازمان قضایی و مهم‌ترین نامه‌های عمرسبه قاضیان خود پرداخته و از انتصاب قاضیان و مقام و ویژگی‌های آنان بحث کرده‌ام و به منابع احکام قضایی و دلایل مورد اعتماد قاضی اشاره‌ نموده‌ام، و همچنین به‌ اجتهادات قضایی فاروق پرداخته‌ام؛ مانند: حکم خلیفه در مورد جعل‌کننده‌ی مهر رسمی دولت و کسی که از بیت المال کوفه دزدی کرده و فردی که بدون اطلاع از حرمت زنا، مرتکب آن شده بود.

همچنین در مورد فرماندهان و کارگزاران دوران خلیفه‌ی دوم و نحوه‌ی برخورد وی با آنان سخن به میان آورده‌ام، از این‌رو استان‌های دولت عمر را تعیین نموده‌ و نام استاندارهای ایشان را معرفی کرده‌ام و همچنین از مهم‌ترین شرایط و قواعد عمر برای انتخاب استاندار سخن رانده‌ و به‌ وظایف آن‌ها در قبال مردم و پیگیری عمر در برابر فرماندار و استاندارهای خود و محاسبه‌ی آن‌ها طبق شریعت الهی، پرداخته‌ام، و نیز پیرامون چگونگی رسیدگی به شکایات شهروندان از کارگزاران و انواع اقدامات کیفری ایشان در مقابل فرماندارانش بحث رانده‌ام و در این میان به بررسی مسأله‌ی برکناری خالد بن ولیدسو علل آن و موضع‌گیری خالدسدر قبال این عملکرد عمرسپرداخته‌ام و از فتح عراق، ایران، شام، مصر و لیبی در دوران خلیفه‌ی دوم و درسهای برگرفته از این فتوحات سخن گفته‌ام. همچنین در این کتاب نامه‌هایی که در جریان فتوحات، میان خلیفه و فرماندهان لشکرش رد و بدل شده، مورد بررسی قرار گرفته و از خلال آن، نکات علمی و پرورشی بسیار مفیدی استخراج و ارائه گردیده است که‌ در راستای دولتداری، ملت‌پروری، تربیت جامعه‌، آموزش فرماندهان و تاکتیک‌های جنگی نقش بسزایی را ایفا می‌کند؛ نکات آموزنده در نامه‌های عمرفاروقسرا می‌توان در دو بخش حقوق الله و حقوق بندگان مورد بررسی قرار داد. عمرفاروقسدر بخش مربوط به حقوق الله، به استقامت و پایداری در برابر دشمن و جهاد در راه خدا به نیت خدمت به دین و ادای امانت الهی سفارش نموده و در زمینه‌ی حقوق بندگان، لشکریان را به پیروی از فرمانده؛ و امیر را به رعایت حال لشکریان و مهربانی با آنان و تشویق آنان به ادامه‌ی جنگ توصیه کرده است.

همچنین در بخشی از این کتاب، به ارتباط عمرسبا دیگر پادشاهان آن زمان پرداخته و از نتایج و دستاوردهای فتوحات وی و نیز از روزهای پایانی زندگی خجسته‌اش سخن به میان آمده و بدین نکته اشاره شده که همواره فکر بازگشت به سوی خدا و ملاقات با او، یکی از دغدغه‌های فکری عمر بن خطابسبود که یک لحظه از آن غافل نشد.

در این کتاب تلاش نموده‌ام که‌ از فهم و درک عمر نسبت به‌ اسلام پرده‌ بردارم که‌ چگونه‌ با آن فهم و بینش اسلامی زندگی را در میان مردم سپری نموده‌ و برای اجرای امور از آن بهره‌ گرفته‌ است، و از جوانب مختلف شخصیت ایشان اعم از سیاسی، نظامی، اداری و قضایی سخن به‌ میان کشانده‌ام و در مورد زندگی اجتماعی ایشان در دوران حضرت ابوبکرسو در دوران بر عهده‌ گرفتن خلافت تحقیقاتی را ارائه‌ داده‌ام و روی نقش ایشان در ایجاد تغییراتی در راستای مؤسسه‌های مالی، قضایی، اداری و نظامی، به‌ طوری شایسته‌ تأکید نموده‌ام.

این کتاب، به بیان دلایل عظمت عمر بن خطابسمی‌پردازد و عظمتش را در ابعاد مختلف اعم از ایمان، علم، فکر، اخلاق وآثار آن بزرگوار به تصویر می‌کشد؛ عظمتی که عمرفاروقسآن‌را از اسلام و اجرای آن و نیز از ارتباط با خداوند متعال و پیروی از رسول اکرم ج به دست آورده بود.

بدون تردید عمر بن خطابسجزو آن پیشوایانی است که راه رشد و پیشرفت را برای مردم، ترسیم می‌نمایند و گفتار و کردارشان، الگوی زندگانی برای عموم مردم و اقشار مختلف است. از این جهت زندگانی و زندگینامه‌ی عمرفاروقسیکی از پربارترین منابع ایمانی است که عواطف صحیح اسلامی را برمی‌انگیزد؛ و امت اسلام، به شدت نیازمند مردان با کفایتی است که بر مسیر صحابه گام می‌نهند و ارزش‌های والا را به تصویر می‌کشند و احیاگر ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی و اسلامی از طریق جان فشانی، هستند.

بی‌گمان تاریخ صحابه و به ویژه خلفای راشدینشدر گذر تاریخ، روشنی بخش راه همه‌ی نسل‌ها بوده و خواهد بود و راه بهره‌گیری از زندگانی آن‌ها این است که‌ زندگانی اصحاب را به‌ عنوان الگویی در فرا راه‌ خود قرار دهیم و موضع‌های ارزشمند آنان در برابر افراد جامعه‌ را در زندگانی روزمره‌ی خود جایی دهیم. بنابراین، نباید چنین پنداشت که رویکرد صحابه و مبارزات آنان و آموزه‌هایی که در زندگانی آن بزرگواران وجود دارد، فقط با اوضاع قرون گذشته متناسب بود و اکنون قابل اجرا و استفاده نیست؛ بلکه واقعیت این است که هرگاه نسیم ایمان بوزد و بازگشت به سوی خدا معنا بیابد و مؤمنان، شیفته‌ی اجرای دستورات الهی گردند، خداوند متعال نیز پیروزی آنان را ضمانت می‌کند و شرایط را به نفع آن‌ها رقم می‌زند.

آری! بنده در بررسی شخصیت عمرفاروقسو تحلیل وقایع دورانش، از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزیده‌ام؛ البته مدعی نیستم که دچار اشتباه نشده‌ام، اما هدفی جز رضایت پروردگار متعال نداشته‌ام و از این‌رو پاداشم را از او می‌خواهم که او پذیرنده و شنونده فریادهاست.

لازم به‌ یادآوری است که‌ ساعت هفت و نیم روز چهارشنبه‌ در تاریخ ۱۳ رمضان ۱۴۲۲ هـ ــ موافق با ۲۸ نوامبر ۲۰۰۱ میلادی، به‌ فضل و یاری خداوند این کتاب را به‌ پایان رساندم.

از خدای متعال می‌خواهم که این عمل بنده را بپذیرد و به سایر بندگانش توفیق استفاده از آن‌را عنایت فرماید و به فضل و لطف خویش، آن‌را مبارک و خجسته بگرداند؛ خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢ [فاطر: ۲].

«خداوند (درِ خزائن) هر رحمتی را برای مردم بگشاید، کسی نمی‌تواند (آن را ببندد و) از آن جلوگیری نماید، و خداوند هر چیزی را که بازدارد و از آن جلوگیری کند، کسی جز او نمی‌تواند آن‌را رها و روان سازد، و او توانا و کار بجا است. (لذا نه در کاری در می‌ماند، و نه کاری را بدون فلسفه انجام می‌دهد)». ‏

در پایان این مقدمه، باری دیگر به کوتاهی‌های خود اذعان می‌کنم و خاشعانه، به فضل و احسان خداوند سبحان اعتراف می‌نمایم؛ زیرا هرچه دارم، از اوست و تنها اوست که توفیق و یاری می‌دهد. پس در آغاز و پایان، سپاسگزار او هستم و با توسل به نام‌های نیکش، از او می‌خواهم که این عمل ناچیز را مخلصانه قرار دهد و آن‌را برای بندگانش مفید بگرداند. و هر حرفی را که نوشته‌ام، به عنوان یک نیکی در دفتر اعمالم ثبت بفرماید و به برادرانی که در نگارش این کتاب با من همکاری داشته‌اند، اجر و پاداش فراوان عنایت نماید. ضمناً درخواست من از برادران و خواهرانی که این کتاب به دستشان می‌رسد، این است که مرا در دعاهایشان یاد کنند و مرا از یاد نبرند.

﴿ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّٰلِحِينَ ١٩[النمل: ۱۹].

«‏پروردگارا! چنان کن که پیوسته سپاسگزار نعمت‌هایی باشم که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای، و (مرا توفیق عطاء فرما تا) کارهای نیکی را انجام دهم که تو از آن‌ها راضی باشی، و مرا در پرتو مرحمت خود از زمره بندگان شایسته‌ات گردان». ‏

سبحانك اللهم وبحمدك أشهد أن لا إله إلا أنت أستغفرك وأتوب إلیك، وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.

علی محمد صلابی

۱۳ رمضان ۱۴۲۲ هـ. ق

[۱] مسلم (۴/۱۹۶۳، ۱۹۶۴). [۲] شرح السنة: بغوی (۱/۲۱۴). [۳] سنن أبی داود (۴/۲۰۱) ترمذی (۵/۴۴)؛ این حدیث، حسن و صحیح است. [۴] صحیح سنن الترمذی: ألبانی (۳/۲۰۰). [۵] بخاری ش (۳۶۸۹)؛ مسلم، ش (۲۳۹۸). [۶] مسلم، ش (۲۳۹۳). [۷] مسلم (۲۳۹۳). [۸] الإحسان فی صحیح ابن حبان (۱۵/۳۰۹) [۹] منظور عدم مجازات سارق است که مطابق قانون شرع، قطع دست از مچ می‌باشد (ویراستار). [۱۰] جزیه، عبارتست از مقدار مشخصی پول یا کالا که کافر ذمی (کافری که در سرزمین اسلامی زندگی می‌کند) به مسلمانان می‌پردازد و در واقع جایگزین زکاتی است که مسلمانان پرداخت می‌کنند (ویراستار).