چهارم: آمادگی برای جنگ
مذاکرات بینتیجه ماند و ایرانیان آمادهی جنگ شدند و مسلمانان نیز آمادگی خود را اعلان نمودند ورستم با سپاه خود که معروف به عرمرم بود از نهر عتیق عبور کرد و آنرا بدین شکل ساماندهی کرد:
- قلب لشکر به فرماندهی ذوالحاجب با هیجده حلقه فیل مجهز به جنگجویان و صندوقها.
- سمت راست قلب لشکر به فرماندهی جالینوس.
- سمت راست لشکر به فرماندهی هرمزان با هشت حلقه فیل مجهز به جنگجویان و صندوقها.
- سمت چپ قلب لشکر به فرماندهی فیروزان.
- سمت چپ لشکر به فرماندهی مهران با هشت حلقه فیل مجهز به جنگجویان و صندوقها.
علاوه بر اینها گروهی از سواران ایرانی در کنار پل گماشته شدند تا مانع عبور مسلمانان به سوی سپاه ایران بشوند. بدین صورت پل میان اسبهای مسلمانان و اسبهای مشرکین قرار گرفت، و گفتنی است که ترتیب صفهای مشرکین بدین صورت بود:
در صف مقدم، اسب سواران و بعد از آنها ستون زرهی مستقر بر پشت فیلان جنگی و سپس بقیهی جنگاوران سپاه ایران قرار گرفتند و بعد از همهی آنها جایگاه ویژهای برای رستم تدارک دیده شده بود که از آنجا سپاه خود را فرماندهی میکرد [۱۶۱۵].
سپاه اسلام نیز آمادگی لازم برای آغاز جنگ را داشت و سعد نیروهای خود را به صورت آماده باش در آورده وجهت شناسایی دقیق افراد آنها را به گروههای ده نفری تقسیم نمود و از میان آنان یکی را نماینده گروه قرار داده بود و صفوف جنگ را به شکل زیر در آورد:
۱- صف مقدم به فرماندهی زهره بن حویه.
۲- سمت راست به فرماندهی عبدالله بن مُعتم.
۳- سمت چپ به فرماندهی شرحبیل بن سمط و معاونت خالد بن عُرفُطه.
۴- پشت سر لشکر به فرماندهی عاصم بن عمرو.
۵- سواد بن مالک به عنوان سرآغاز.
۶- سلمان بن ربیعه باهلی به عنوان راهنمای سپاه.
۷- نیروهای پیاده به فرماندهی حمال بن مالک اسدی.
۸- عبد الله بن ذی سهمین حنفی به عنوان فرماندهی اسب سواران.
۹- منشی سپاه: زیاد بن ابی سفیان.
۱۰- قاضی سپاه: عبدالرحمن بن ربیعه باهلی.
۱۱- سلمان فارسی به عنوان دعوتگر و حامل پرچم اسلام.
لازم به یادآوری است که انتصاب این افراد به سمتهای مشار الیه طبق دستور خلیفه انجام گرفته بود [۱۶۱۶].
آنگاه سعد بن ابی وقاص به ایراد خطبه پرداخت و این آیه را تلاوت کرد:
﴿ وَلَقَدۡ كَتَبۡنَا فِي ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ ٱلصَّٰلِحُونَ ١٠٥ ﴾[الأنبیاء: ۱۰۵].
«در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث زمین خواهند شد (و آنرا به دست خواهند گرفت)».
سپس به قاریان قرآن دستور داد تا سورهی انفال را به صدای بلند در میان سپاه اسلام تلاوت نمایند. چنان که پس از تلاوت این سوره روحیهی شهادتطلبی در مسلمانان افزایش یافت و ترس و وحشت از دلهای آنان رخت بربست و نماز ظهر را اقامه کردند و سعد مسلمانان را به گفتن تکبیر واداشت و با تکبیر چهارم و گفتن «لا حول ولا قوة إلا بالله»دستور حمله داد و از همین لحظه تا چهار روز آتش جنگ در قلب قادسیه زبانه کشید و دروازههای بهشت برای ورود شهدای اسلام و دروازههای جهنم برای ورود آتشپرستان بازگردید. گفتنی است که سعد در این ایام به سختی بیمار شده بود، طوری که نمیتوانست بر مرکب خود قرار گیرد. بنابراین درحالی که در قصر قدیس مستقر بود از خالد بن عرطفه در رسانیدن پیامهای خود به سپاه استفاده میکرد. چنان که به خالد گفت: در میان سپاه با صدای بلند این پیام را پخش نماید که حسد جایز نیست، مگر در جهاد پس در نشاندادن رشادت حسد بورزید و از یکدیگر پیشی گیرید [۱۶۱۷]. گفتنی است که قبل از شروع جنگ اختلافاتی میان تنی چند از چهرههای سرشناس مسلمانان پیرامون خالد بن عرفطه به عنوان نمایندهی سعد، اتفاق افتاد. سعد گفت: مرا به حضور مردم ببرید. سعد بر آنان خشم گرفت و گفت: به خدا سوگند اگر دشمن حضور به هم نرسانده بود کاری میکردم که مایهی عبرت برای دیگران میشدید، پس آنها را زندانی کرد. گفتنی است که در میان آنان ابو محجن ثقفی نیز وجود داشت.
و جریر بن عبدالله در تأیید سخنان امیر چنین گفت: من چنین به پیامبر ج بیعت دادهام که از امیر و فرماندهی خود اطاعت کنم، اگرچه بردهای حبشی بر من فرمان صادر کند [۱۶۱۸].
پس از این حادثه سعدسدوباره درمیان جمع به ایراد سخن پرداخت و بعد از حمد و ثنای خداوند گفت: خدا معبود برحقی است که شریکی ندارد و خلف وعده نمیکند. او فرموده است:
﴿ وَلَقَدۡ كَتَبۡنَا فِي ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ ٱلصَّٰلِحُونَ ١٠٥ ﴾[الأنبیاء: ۱۰۵].
پس این سرزمین مال شما و موعود الهی است و از سه سال پیش شما در تلاش به دستآوردن این سرزمین هستید. اینک این جمع بزرگ را خداوند به سوی شما آورده است و شما نمایندگان و منتخبین طوایف خود و شاخصترین چهرههای ملت عرب هستید، اگر چشم طمع به دنیا ندوزید و متاع آخرت را درنظر بگیرید، خداوند خیر دنیا و آخرت را نصیب شما خواهد کرد و هیچکس قبل از فرارسیدن اجل خود نخواهد مرد، اما اگر سست شوید و سهلانگاری کنید، هیبت شما از دل دشمن بیرون میشود و شکست خواهید خورد [۱۶۱۹].
سعد نامهای به همهی دستههای سپاه نوشت که به خاطر بیماری نمیتوانم شخصاً در جنگ حضور داشته باشم، بنابراین خالد بن عرفطه را به جای خود انتخاب میکنم پس از او بشنوید و اطاعت کنید. نامهی سعد در میان سپاه قرائت گردید و همه عذر او را موجه دانستند و فرماندهی خالد را پذیرفتند [۱۶۲۰].
سعد همچنان در قصر مستقر بود و از بالای قصر روند معرکه را مشاهده میکرد. عثمان بن رجاء سعدی میگوید: سعد بن مالک (ابی وقاص) به حق از شجاعترین فرماندهان اسلام بود، او تنها و بدون نگهبان در قصر مستقر بود، درحالی که پیرامون قصر آتش جنگ شعلهور بود و هر لحظه ممکن بود از طرف سپاه دشمن مورد تعرض قرار گیرد. او در آن روزها به هیچ وجه مضطرب نشد و ترس و وحشت به خود راه نداد [۱۶۲۱].
[۱۶۱۵] الفن العسکری الإسلامی ص۲۵۵. [۱۶۱۶] الفن العسکری الإسلامی ص۲۵۵. [۱۶۱۷] تاریخ الطبری (۴/۳۵۶). [۱۶۱۸] تاریخ الطبری (۴/۳۵۶). [۱۶۱۹] تاریخ طبری (۴/۳۵۷). [۱۶۲۰] تاریخ طبری (۴/۳۵۸). [۱۶۲۱] التاریخ الإسلامی (۱۰/۳۴۷).