عمر بن خطاب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه دوم

فهرست کتاب

دوم: خزانه کل و سازمان برنامه و بودجه

دوم: خزانه کل و سازمان برنامه و بودجه

بیت المال به تعبیر امروزی همان خزانه‌ی کل است که مرکز دخل و خرج دولت (اعم از حقوق خلیفه‌، قاضی، لشکر، کارمندان و هزینه‌ی پروژه‌های عمومی و خصوصی دولتی) به شمار می‌رود [۱۰۳۶]. و دیوان نهادی شبیه سازمان برنامه و بودجه‌ی امروزی بود که در آن آمار، اسامی و حقوق کارمندان و حقوق بگیران دولت درج شده بود. لازم به‌ ذکر است که‌ کلمه‌ی دیوان نزد فارس‌ها برای مؤسسه‌ای استعمال می‌شود که‌ کارمندان دولتی به‌ همراه دفتر حسابات در آن گرد هم می‌آیند [۱۰۳۷].

گفتنی است که در عهد نخست دولت اسلامی، بیت المالی به معنی واقعی کلمه وجود نداشت چرا که مال قابل نگهداری وجود نداشت و معمولا سیاست رسول خدا ج چنین بود که اگر مالی از ناحیهای به دست می‌آمد، ایشان بی‌درنگ به توزیع آن می‌پرداختند. بعد از ایشان ابوبکرسنیز چنین عمل می‌کرد. و عمرسنیز در اوایل خلافت خود به همان شیوه عمل می‌کرد. اما پس از آن که دامنه‌ی فتوحات گسترش یافت و منابع مالی دولت رو به افزایش نهاد و نیروهای نظامی و لشکری دولت در جبهه‌های متعدد مشغول پیکار بودند، نیاز به ثبت اسامی و توزیع عادلانه‌ی حقوق و غنایم، خلیفه را بر آن داشت تا جهت ثبت اسامی کارمندان و نظامیان دولت و کنترل اموال بیت المال دبیرخانه‌ایی تأسیس نماید. و بدین صورت نخستین دیوان (دبیرخانه یا سازمان برنامه و بودجه) در اسلام به دست عمر بن خطاب ستأسیس گردید [۱۰۳۸].

و چنانکه‌ تاریخ‌نگاران در بیان علت آن، بیان داشته‌اند: باری ابوهریره با مال هنگفتی در حدود پانصد هزار درهم از بحرین برگشته بود. عمرسپرسید: با خود چه آورده‌ای؟ ابوهریره گفت: پانصد هزار درهم. عمرسگفت: هیچ می‌دانی چه می‌گویی؟ ابوهریره گفت: آری و پنج بار جداگانه گفت: یکصد هزار و دویست هزار ... تا پانصد هزار را برشمرد. عمرسگفت: آثار خواب و خستگی بر چهره‌ات هویدا است. نزد خانواده‌ات برو و بخواب و فردا صبح نزد من بیا. ابوهریره می‌گوید: صبح روز بعد نزد ایشان برگشتم. پرسید: چه مقدار مال با خود آورده‌ای؟ گفتم: پانصد هزار درهم. گفت: هیچ می‌دانی چه می‌گویی؟ گفتم: آری و با پنج انگشت دستم پانصد هزار را شمردم. گفت: آیا مال حلالی است؟ گفتم: تا جایی که من می‌دانم حلال است. آن‌گاه بر منبر قرار گرفت و پس از حمد و ثنای خدا، گفت: ای مردم! مال فراوانی به دست ما رسیده است. در نحوه‌ی توزیع آن اگر می‌خواهید، شما را سرشماری می‌کنیم و براساس آمار تقسیم خواهیم کرد و اگر نه هم اکنون به هرکدام از شما مقداری از آن خواهیم داد. مردی برخاست و گفت: ای امیرالمؤمنین! من عجم‌ها را دیده‌ام که در چنین مواقعی دارای دفتر و دیوان هستند. عمرسبا شنیدن سخنان او علاقه‌مند تأسیس دیوان شد [۱۰۳۹].

و در این‌باره با مسلمانان به مشورت پرداخت، آن‌ها نیز تأیید کردند. اما ولید بن هشام بن مغیره‌ و بنا به‌ روایتی دیگر خالد بن ولید گفت: من پادشاهان شام را دیده‌ام که‌ دفتر و دیوانی را تدوین کرده‌ و سربازانی را به‌ خدمت احضار نموده‌اند، یعنی برای هر سربازی پرونده‌ای را در نظر گرفته‌اند [۱۰۴۰]. همچنین گفته‌اند که برخی از رؤسای سابق فارسی وقتی متوجه نگرانی خلیفه شدند گفتند: ای امیرالمؤمنین! کسراها دفتری داشتند که در آن دخل و خرج دولت و آمار حقوق بگیران را ثبت می‌کردند و هیچ چیزی بدون ثبت نمی‌ماند. عمرساز آن‌ها به صورت دقیق ویژگی‌های آن دیوان را جویا شد و سپس دستور به تأسیس دیوان مشابهی داد و در آن آمار و حقوق‌ها را ثبت گردانید [۱۰۴۱]. و عثمان نیز آن رأی را تأیید نمود و بیان داشت که‌ از این طریق می‌توانیم اموال را به‌ طور مساوی میان مردم تقسیم نماییم و کسانی که‌ مال را دریافت کرده‌اند نامشان را ثبت کرده‌ و با دیگران آمیخته‌ نمی‌شوند [۱۰۴۲].

این‌ها برخی روایات پیرامون مشاوره‌های خلیفه در مورد تأسیس دیوان و دبیرخانه بود اما اینکه دقیقا در چه سالی دیوان تأسیس گردید، در این‌باره مؤرخان اختلاف نظر دارند. طبری و به نقل از وی ابن اثیر و دیگران می‌گویند در سال ۱۵ هجری دیوان‌ها تأسیس گردید، اما بلاذری، واقدی، ماوردی، ابن خلدون [۱۰۴۳]و دیگران معتقدند که این اتفاق در محرم سال بیست هجری به وقوع پیوست و ما نیز همین را ترجیح می‌دهیم، چرا که در سال ۱۵ هجری جنگ قادسیه در جریان بود و هنوز عراق و شام و مصر فتح نشده بودند [۱۰۴۴].

گفتنی است که شیوه‌ی ابوبکر در تقسیم اموال با شیوه‌ی عمر متفاوت بود. ایشان به صورت مساوی تقسیم می‌کرد، ولی عمرسسوابق افراد و جهاد و نصرت آن‌ها به‌ رسول الله‌ ج را مد نظر قرار می‌داد [۱۰۴۵]، و براساس آن حقوقها را تنظیم می‌کرد. چنان که باری به ابوبکر گفت: آیا کسانی را که دوبار هجرت کرده‌اند و به سوی دو قبله نماز خوانده‌اند با کسانی که بعد از فتح مکه از ترس شمشیر مسلمان شده‌اند، در حقوق و مزایا یکسان می‌شماری؟! ابوبکر گفت: آن‌ها هر کاری کرده‌اند به خاطر خدا بوده و خداوند پاداش آن‌ها را خواهد داد و دنیا محل توقف یک سوارکار است. عمرسگفت: من هرگز کسی را که در دفاع از رسول خدا ج جنگیده و کسی را که با رسول خدا ج جنگیده است، یکسان نمی‌دانم [۱۰۴۶]. براساس همین سیاست، حقوق بگیران مسلمان را این‌گونه دسته بندی کرده بود:

- کسانی که در اسلام دارای سوابق بودند.

- فرماندهان و علمایی که در جلب منابع مادی و معنوی برای مسلمانان پیشگام بودند.

- کسانی که در دفع ضرر از اسلام و مسلمانان پیشگام بودند مانند مجاهدین و نگهبانان و کسانی که مأمور به جمع‌آوری اطلاعات از دشمن بودند.

- سایر نیازمندان [۱۰۴۷].

این بود سیاست کلی عمرسدر تقسیم اموال بیت المال چنان که سخن معروف ایشان که فرمود: هیچ‌کس در این مال از کسی حق‌دارتر نیست بلکه هرکس به اندازه‌ی سابقه، نفع رسانی، تلاش و نیاز خود از آن بهره‌مند خواهد بود، بیانگر آن می‌باشد [۱۰۴۸].

آن‌گاه عمرس، تنی چند از جوانان با سواد قریش از جمله عقیل بن ابی طالب، مخرمه بن نوفل و جبیر بن مطعم را فراخواند و به آنان گفت: آمار مردم را براساس جایگاه شان بنویسید. آن‌ها در ابتدا اسامی قبیله‌ی بنی هاشم و بعد از آن قبیله‌ی ابوبکرسو بعد از آن قبیله‌ی عمرسو سپس سایر قبایل را نوشتند و تحویل عمرسدادند. وقتی چشم عمرسبه آن افتاد گفت: من نمی‌خواستم که آن‌را این طور تنظیم کنید، بروید و آن‌را براساس قرابتی که مردم با رسول خدا ج دارند تنظیم بکنید از نزدیکان درجه یک گرفته تا آخرین آن‌ها و عمر را در جایی قرار دهید که خدا او را در آن‌جا قرار داده است.

هنگامی که بستگان عمرسیعنی بنوعدی از ماجرا اطلاع یافتند، نزد خلیفه رفتند و گفتند: تو جانشین ابوبکرسو جانشین رسول خدا ج هستی! بهتر است تا خود و خویشاوندانت را در جایی بگذاری که آن‌ها قید کرده‌اند. عمرسگفت: بَه بَه. می‌خواهید با نام من نان بخورید و نیکی‌هایم را دو دستی تقدیم شما بکنم. خیر، حتی اگر شما جزو آخرین افرادی باشید که در لیست گنجانیده می‌شوند، اشکالی ندارد. قبل از من دو رفیقم راهی را رفته‌اند که اگر من خلاف آن بروم، خدا با من رفتاری خواهد داشت غیر از آن‌چه‌ با آن‌ها داشته است. به خدا سوگند که ما هرچه در دنیا داریم و آن‌چه‌ در آخرت امیدوار رسیدن به آن هستیم به برکت زحمت‌های رسول خدا بوده، پس او از همه‌ی ما برتر است و بستگانش نیز، گرامی‌ترین افراد عرب هستند و هرکس از مؤمنان به او نزدیک‌تر باشد، گرامی‌تر خواهد بود. و به خدا سوگند که اگر غیر عرب‌ها اعمالی را انجام دهند که رسول خدا گفته است و ما انجام ندهیم جایگاه آنان روز قیامت از جایگاه ما نسبت به رسول الله نزدیک‌تر خواهد بود و هرکس از ناحیه عمل بلنگد، از ناحیه نسب، کار به جایی نخواهد برد [۱۰۴۹].

آن‌گاه عمرساسامی حقوق بگیران دولت و مقدار حقوقشان را نوشت و این دفتر را «دیوان الجند» یعنی آمار سربازان نامید؛ بنا بر این اساس که‌ همه‌ی مسلمانانی به نوعی در جهاد در راه خدا سهیم هستند. ایشان نام نویسی را با بنی‌هاشم یعنی خویشاوندان رسول خدا شروع کرد و سپس براساس خویشاوندی با رسول خدا آن را طبقه‌‌بندی نمود و برای هر مسلمانی مبلغ مشخصی را قرار داد. همچنین حقوق خویشاوندان و ازواج رسول خدا و سایر مسلمانان اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ، برده‌ و آزاده‌ را به‌ طور عادلانه‌ تعیین کرد [۱۰۵۰]. و پس از آماده ساختن دیوان، مسأله‌ی جهاد و رسیدگی به امور مجاهدین را در سرلوحه‌ی برنامه‌های خود قرار داد. و دیوان الجند، توسط عده‌ای از نابغه‌های قریش و نسب شناسان به زبان عربی تنظیم گردید و در هریک از شهرهای فتح شده دیوان‌های مختلفی به زبان محلی همان مناطق تهیه گردید و بعدا در زمان عبدالملک بن مروان و فرزندش؛ ولید به عربی برگردانیده شد.

پس از تدوین و تأسیس دیوان‌ها، تا یکسال اموال بیت المال جمع‌آوری و سپس تقسیم می‌شد. و لازمه‌ی این کار این بود که خزانه‌ی کل زیر نظر هیئت امناء قرار می‌گرفت. بنابراین مسئول خزانه‌ی کل در عهد عمرسزید بن ارقم بود [۱۰۵۱]. همچنین ابوعبید به سند خود از مردی به نام عبدالقاری نقل کرده که گفته است: من در زمان عمر بن خطاب مسئول بیت المال بوده‌ام [۱۰۵۲].

[۱۰۳۶] سیاسة المال فی الإسلام ص۱۵۵. [۱۰۳۷] مقدمة ابن خلدون ۲۴۳، سیاسة المال فی الإسلام ص۱۵۵. [۱۰۳۸] سیاسه المال فی الاسلام ص۱۵۷. [۱۰۳۹] طبقات ابن سعد (۳/۳۰۰). [۱۰۴۰] الأحکام السلطانیة ص۲۲۶، ۲۲۷ فتوح البلدان ص۴۳۶. [۱۰۴۱] الأحکام السلطانیة ص۲۲۶، تاریخ الإسلام السیاسی (۱/۴۵۶). [۱۰۴۲] الأحکام السلطانیة ص۲۲۶، سیاسة المال ص۱۵۸. [۱۰۴۳] مقدمة ابن خلدون ص۲۴۴، سیاسة المال ص۱۵۹. [۱۰۴۴] سیاسة المال فی الإسلام ص۱۵۹. [۱۰۴۵] همان مصدر مصدر ص۱۵۹. [۱۰۴۶] الأحکام السلطانیة (ماوردی) ص۲۰۱. [۱۰۴۷] السیاسة الشرعیة: ابن تیمیة ص۴۸، أولویات الفاروق ص۳۵۸. [۱۰۴۸]جامع الأصول (۲/۷۱)، أخبار عمر ص۹۴. [۱۰۴۹] فتوح البلدان ص۴۳۶، الأحکام السلطانیة ص۲۲۷. [۱۰۵۰] سیاسة المال فی الإسلام ص۱۶۰. [۱۰۵۱] صبح الأعشى فی قوانین الإنشاء للقلقشندی (۱/۸۹). [۱۰۵۲] فقه الزکاة (۱/۳۱۸).