زندگانی مادر مومنان بانو عایشه رضی الله عنها

فهرست کتاب

عایشه‌ لبرای حل مشکلات به‌ پیامبر صمراجعه‌ می‌کرد

عایشه‌ لبرای حل مشکلات به‌ پیامبر صمراجعه‌ می‌کرد

برای آموختن علوم دینی وقت و زمان مشخصی را تعیین نکرده‌ بودند، زیرا خود معلم شریعت در خانه بود و در طی شب و روز همنشینی‌اش میسر بود. و همچنین جلسات تعلیم و ارشاد آنحضرت صهر روز در مسجد نبوی منعقد می‌شد که کاملاً به حجره عایشه ملحق بود. بنابراین آنچه آنحضرت بیرون از خانه به مردم درس می‌داد، حضرت عایشه نیز در آن شریک بود، اگر گاهی به علت دوری سخنی را نمی‌فهمید، وقتی آنحضرت به خانه تشریف می‌آوردند راجع بدان از او می‌پرسید [۷۴]. و چه‌ بسا حضرت عایشه‌ لبلند می‌شد و نزدیک مسجد می‌رفت، تا از نزدیک ارشادهای نبوی را استماع نماید. علاوه بر این، رسول اکرم صبنا به درخواست زنان، یک روز در هفته را برای تعلیم آنان معین فرموده بودند [۷۵].

گفتنی است که‌ در هر شب و روز ده‌ها مسایل علوم و معارف به گوش او می‌خورد و علاوه بر این، عادت حضرت عایشه بر آ‌ن بود که بی‌درنگ هر مسأله‌ای را خدمت آنحضرت صمی‌برد و بسیار جستجوگر بود و تا زمانی که تسکین خاطر نمی‌یافت آرام نمی‌شد؛ یکمرتبه رسول اکرم صفرمودند:

«من حوسب عذب» «هر کس که محاسبه شود، گرفتار عذاب می‌گردد».

عایشه میگوید: گفتم: مگر نه اینست که خداوند می‌فرماید:

﴿فَسَوۡفَ يُحَاسَبُ حِسَابٗا يَسِيرٗا٨[الانشقاق: ۸].

«با او حساب ساده و آسانی خواهد شد».

آنحضرت صفرمودند: «إِنَّمَا ذَلِكِ الْعَرْضُ وَلَكِنْ مَنْ نُوقِشَ الْحِسَابَ یهْلِكْ». «این عرضه‌ی اعمال است ولی اگر حساب دقیق به عمل آید، هلاک می‌گردد» [۷۶].

یک دفعه این آیه‌ را در خدمت پیامبر صقرائت نمود که‌ خداوندمی‌فرماید [۷۷]:

﴿يَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَيۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُۖ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ٤٨[إبراهیم: ۴۸].

«خداوند از کافران و عاصیان انتقام می‌گیرد) در آن روزی که این زمین به زمین دیگری و آسمانها به آسمان‌های دیگری تبدیل می‌شوند و آنان (از گورها سر به درآورده و) در پیشگاه خداوندِ یگانه مسلّط (بر همه‌چیز و همه کس) حضور به هم می‌رسانند (و نیکی‌ها و بدی‌های خود را می‌نمایانند».

در روایتی دیگر [۷۸]آمده که این آیه را خواند:

﴿وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦ[الزمر: ۶۷].

«در روز قیامت سراسر کره زمین یکباره در مشت او قرار دارد و آسمان‌ها با دست راست او در هم پیچیده می‌شود».

فرمود: خوب وقتی نه زمینی باشد و نه آسمانی پس مردم کجا خواهند بود؟

آنحضرت فرمود: روی پل صراط می‌باشند.

یکبار در اثنای سنخرانی آنحضرت صفرمودند:

«تُحْشَرُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلاً». «پا لخت، عریان و بدون ختنه، حشر خواهید شد»‌. عایشهلمی‌گوید: گفتم: «ای رسول خدا! مردان و زنان، باهم حشر می‌شوند و به یگدیگر، نگاه نمی‌کنند؟!.

آنحضرت فرمود: «الأَمْرُ أَشَدُّ مِنْ أَنْ یهِمَّهُمْ ذَاكِ»۲. «مسئله دشوارتر از آن است که کسی در این فکر باشد». (به دیگری نگاه کند).

یک ‌مرتبه فرمود: یا رسول الله! روز قیامت مردم یکدیگر را یاد می‌کنند؟ آنحضرت صفرمود:

«یا عائشة! اما عند ثلاث فلا، اما عندالـمیزان حتی یثقل او یخف، واما عند تطایر الکتب فاما ان یعطی بیمینه‌ او یعطی بشماله‌ فلا وحین یخرج عنق من النار فینطوی علیهم، ویتغیظ علیهم، ویقول ذلك العنق: وکلت بثلاثة....». «ای عایشه‌! جز در سه‌ موقع در سایر مواقع از هم یاد می‌کنند که‌ آن سه‌ موقع نیز عبارتند از:

اول: وقتی اعمال وزن می‌شود.

دوم: وقتی که نامه اعمال را بدست می‌گیرند.

سوم: وقتی که جهنم شعله می‌کشد و فریاد می‌زند که من برای سه نفر مقرر شده‌ام» [۷۹].

یک روز این را جویا شد که آیا اگر کفار و مشرکین اعمال صالح انجام بدهند به آنها ثواب می‌رسد؟ او به‌ عبدالله بن جدعان اشاره‌ کرد که‌ یکی از مشرکان نیک مزاج و مهربان مکه بود و قبل از اسلام برای جلوگیری از جنگ و خونریزی تمام رؤسای قریش را جمع کرده بود و یک مجلس صلح و آشتی را برقرار نمود، که در آن، خود آنحضرت صنیز شرکت داشت؛ حضرت عایشه لپرسید یا رسول الله! عبدالله بن جدعان در جاهلیت با مردم به مهربانی رفتار می‌کرد و به فقرا غذا می‌داد، آیا این عمل به او فایده‌ایی خواهد داد؟

آنحضرت صفرمود: «لا یا عائشة! انه‌ لم یقل یوما رب اغفر لیخطیئتی یوم الدین». «نه ای عایشه! زیرا او هرگز نگفته که خدایا! در روز قیامت اشتباهات مرا ببخش» [۸۰].

و چنان‌که‌ برای همگان معلوم می‌باشد جهاد یکی از فرائض اسلام است که‌ به‌ منتها درجه‌ و پایه‌ی اساسی دین اسلام شهرت یافته‌ است، نظریه حضرت عایشه لدر مورد جهاد این بود که همچنان که در دیگر فرائض بین زن و مرد فرقی نیست این فرض بر زنها نیز واجب می‌باشد، به‌ همین خاطر یک روز پیش رسول اکرم صاین سؤال را عرض کرد؟ آنحضرت صفرمود:

«جهادهن الحج» [۸۱]. «برای زنها حج کردن، جهاد است».

در ازدواج رضایت شرط است اما دختران دوشیزه با زبان خود نمی‌توانند اظهار رضایت کنند، بنابراین، حضرت عایشه‌ لجویا شد که یا رسول الله! در ازدواج از زن باید اجازه گرفت؟ آنحضرت صفرمود: بلی. عرض کرد: اما دوشیزه از خجالت نمی‌تواند چیزی بگوید. فرمود:

«رِضَاهَا صَمْتُهَا» [۸۲]. «سکوتش، دلیل رضایت است».

در اسلام همسایگان حق بزرگی دارند و ادای این حق بیشتر برای زنان میسر است، اما مشکل این است که اگر دو همسایه باشند کدام یک را باید ترجیح داد، حضرت عایشه لیکمرتبه این سؤال را از آنحضرت پرسید و گفت: دو همسایه دارم. نخست، برای کدام یک از آنها هدیه بفرستم؟ پیامبر صفرمود:

«إِلَى أَقْرَبِهِمَا مِنْكِ بَابًا» [۸۳]. «برای همسایه‏ای که دروازة خانه اش، به تو نزدیک تراست».

یک‌بار دائی رضاعی حضرت عایشه لوبرای دیدارش آمده بود، اما او اجازه‌ی ورود را به‌ ایشان ندادند و گفتند: اگر من شیر خورده‌ام شیر زنی خورده‌ام و من با برادر آن زن چه نسبتی دارم؟ وقتی آنحضرت صتشریف آورد مسأله‌ را جویا شد؟ آنحضرت فرمود: دایی توهست او را به داخل خانه صدا کن.

عایشه لگفت: یا رسول الله! همانا مرد (که ابوقعیس باشد) مرا شیر نداده است بلکه همسر ابوقعیس به من شیر داده است. رسول اکرم صفرمود:

«ائْذَنِی لَهُ، فَإِنَّهُ عَمُّكِ تَرِبَتْ یمِینُكِ». «خیر ببینی، به او اجازه بده، زیرا عمویت می‌باشد» [۸۴].

باری مفهوم آیه‌ی ذیل بر عایشه‌ لسخت آمد که‌ خداوندمی‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ٦٠[المؤمنون: ۶۰].

«‏اشخاصی که عطاء می‌کنند و می‌بخشند آنچه را که در توان دارند، در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است (از این که نکند صدقات و حسنات آنان پذیرفته نگردد) و به علّت این که به سوی خدایشان (برای حساب و کتاب) برمی‌گردند».

پرسید که آیا منظور افرادی می‌باشند که‌ دزدی می‌کنند و شراب خوار هستند و با این حال هم از خدا می‌ترسند؟ آنحضرت صفرمود:

«لاَ يَا بِنْتَ أَبِى بَكْرٍ يَا بِنْتَ الصِّدِّيقِ وَلَكِنَّهُ الَّذِى يُصَلِّى وَيَصُومُ وَيَتَصَدَّقُ وَهُوَ يَخَافُ اللَّهَ ». «نه ای عایشه! مراد از این آیه آنهایی هستند که نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، صدقه‌ می‌دهند و از خدا می‌ترسند» [۸۵].

یک دفعه آنحضرت صفرمود:

«مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ، أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ، وَمَنْ كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ، كَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ». «‌هرکس، ملاقات خدا را دوست داشته باشد، خداوند هم ملاقات او را دوست دارد. و هرکس که ملاقا ت خدا را دوست نداشته باشد، خداوند هم ملاقات او را دوست ندارد»‌.

عایشه فرمود: هیچ کدام از ما مرگ را دوست ندارد. پیامبر صفرمود:

«لَیسَ ذَاكِ، وَلَكِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَهُ الْمَوْتُ بُشِّرَ بِرِضْوَانِ اللَّهِ وَكَرَامَتِهِ. فَلَیسَ شَیءٌ أَحَبَّ إِلَیهِ مِمَّا أَمَامَهُ، فَأَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ وَأَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ. وَإِنَّ الْكَافِرَ إِذَا حُضِرَ بُشِّرَ بِعَذَابِ اللَّهِ وَعُقُوبَتِهِ، فَلَیسَ شَیءٌ أَكْرَهَ إِلَیهِ مِمَّا أَمَامَهُ. كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ وَكَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ» [۸۶].. «هدف، این نیست. بلکه هنگامی که مرگ به سراغ مؤمن بیاید، او را به خشنودی و بخشش الهی، بشارت می‌دهند. در این هنگام، هیچ چیزی برایش از آنچه که در انتظارش هست، محبوبتر نیست. پس او ملاقات خدا را دوست دارد و خدا هم ملاقات او را دوست دارد. اما هنگامی که مرگ کافر فرا رسد، او را به عذاب الهی، بشارت می‌دهند. لذا هیچ چیزی برایش از آن چه که در انتظارش می‌باشد، ناگوارتر نیست. اینجاست که او ملاقات خدا را دوست ندارد و خدا هم ملاقات او را دوست ندارد»‌.

آری در لابه‌لای سنن نبوی و احادیث شریف تعداد زیادی از امثال این‌گونه‌ استفسارات روایت شده‌اند که‌ حضرت عایشه لجهت پرده‌برداشتن از حقایق آنها بر پیامبر صعرضه‌ داشته‌ است که در حقیقت درسهای مختلفی می‌باشند که‌ روزانه از پیامبر صدریافت می‌نمود؛ ام‌المؤمنین حتی در مواقعی که پریشانی و رنجیدن آنحضرت تصور می‌رفت، باز هم از پرسش و بحث باز نمی‌آمد و خود آنحضرت صنیز به‌ خاطر محبتی که‌ با عایشه‌ داشت و نسبت به‌ وی مهربانی می‌ورزید، هرگز بر او سخت نمی‌گرفت و به‌ سؤال‌هایش پاسخ می‌داد، بلکه‌ بدان خوشحال می‌شد.

یک‌مرتبه آنحضرت صبنابر مسأله‌ای آزرده خاطر شده بود و ایلاء کرده بود، یعنی عهد نموده بود که تا یک ماه پیش ازواج مطهرات خود نیاید. چنانچه بمدت بیست و نه روز آنحضرت صدر بالا خانه‌ای تشریف فرما بود، اتفاقاً آن ماه، بیست و نه روز بود. آنحضرت صروز یکم یعنی روز سی‌ام از بالاخانه پایین آمده و به پیش عایشه لتشریف آورد، این زمانی بود که عایشه باید از خوشحالی همه چیز را فراموش می‌کرد و ظاهراً در این واقعه نکته چینی دوباره باعث آزرده خاطر شدن آنحضرت می‌گردید، اما گره‌گشایی از مسائل شرعی خود را بر همه‌ی اینها مقدم دانست. لذا عرض کرد: یا رسول الله! شما فرموده بودید که تا یک ماه به حجره‌های ما نمی‌آیید، شما چر ایک روز جلوتر تشریف آوردید؟ پیامبر صفرمودند:

«إِنَّ الشَّهْرَ یكُونُ تِسْعَةً وَعِشْرِینَ یوْمًا». «ای عایشه! بعضی از ماه‌ها بیست و نه روز می‌باشد».

یک مرتبه فردی می‌خواست خدمت پیامبر صحاضر شود، آنحضرت صفرمود: به‌ او اجازه‌ بدهید، ولی او از بدترین مردان قبیله‌ است، وقتی آن مرد وارد شد، پیامبر صبا ملایمت با او صحبت کرد، عایشه‌ گوید: گفتم: ای رسول خدا! شما اول نسبت به‌ او چنین گفتی، ولی بعدا با ملایمت با او صحبت کردی؟ فرمود:

«إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النَّاسُ - أَوْ وَدَعَهُ النَّاسُ - اتِّقَاءَ فُحْشِهِ». «ای عایشه‌! بدترین مردم کسی است که‌ مردم به‌ خاطر محفوظ ماندن از شرش به‌ او کاری نداشته‌ باشند».

اعراب بادیه نشین چونکه به دستورات اسلام کاملاً آگاهی نداشتند و بی‌احتیاط بودند، بنابراین آنحضرت صازخوردن غذاهای آنها پرهیز می‌کرد. باری ام سنبله برای آنحضرت صشیری به‌ عنوان هدیه‌ آورد، اما او را نیافت، عایشه‌ لبه‌ او گفت: رسول الله‌ صاز خوردن خوراک بادیه‌ نشین نهی کرده‌ است، پس از آن پیامبر صوارد شدند که‌ ابوبکر سنیز به‌ همراه او بودند، پرسید: ای ام سنبله‌ چه‌ چیزی را به‌ همراه دارید؟ گفت: ای رسول خدا! برای شما شیر را به‌ عنوان هدیه‌ آورده‌ام. پیامبر صفرمود: برایم بیاورید، پس وقتی آن‌را برایش آوردند، به‌ ابوبکر داد و سپس خود از آن تناول نمود؛ حضرت عایشه لعرض کرد یا رسول الله! شما خوراک‌های اینها را نمی‌پسندید؟ فرمودند: اینها بادیه‌ نشین نیستند، اینها به احکام شریعت آگاه هستند و وقتی برای یاری‌رسانی به‌ دین خوانده‌ شوند، بدون درنگ آماده‌ می‌شوند [۸۷].

باری آنحضرت صفرمود:

«سدِّدُوا وَقَارِبُوا و ابشروا فانه‌لا یدْخِلَ أَحَدًا عَمَلُهُ الْجَنَّةَ». «راه‌ راست و میانه‌ را در پیش گیرید، خوشحال باشید که هیچ کس را عملش وارد بهشت نمی‌کند».

حضرت عایشه از این حرف آخر تعجب کرد، زیرا فکر می‌کرد آن افرادی که معصوم هستند از این مستثنی می‌باشند، لذا پرسید: آیا شما قبل از خواندن نماز وتر، می‌خوابید؟ آنحضرت صفرمود:

«لاَ، وَلا أَنَا إِلاَّ أَنْ یتَغَمَّدَنِی اللَّهُ بِفَضْلٍ وَرَحْمَةٍ» «نه، حتی مرا (هم وارد بهشت نمی‌کند) مگر اینکه فضل و رحمت الهی شامل حالم شود» [۸۸].

باری آنحضرت صبعد از نماز تهجد بدون خواندن وتر میآخواستند بخوابند، حضرم عایشه‌ لعرض کرد یا رسول الله! شما بدون خواندن وتر می‌خوابید؟ فرمودند:

«یا عَائِشَةُ إِنَّ عَینَی تَنَامَانِ وَلا ینَامُ قَلْبِی». «ای عایشه! چشم‏هایم می‌خوابند، اما قلبم بیدار است» [۸۹].

ظاهراً این سؤالات حضرت عایشه گستاخی به نظر می‌آید، اما اگر او این جرأت زنانه را نمی‌کرد امروز امت محمدی به حقیقت نبوت نا آشنا می‌ماندند.

علاوه بر این سؤالات و مباحث، خود آنحضرت صهم تک تک حرکات حضرت عایشه ل را زیر نظر داشت و هر جا اشتباهی به نظر می‌آمد او را راهنمایی و یاد می‌داد. باری چند یهودی خدمت آنحضرت صآمدند و به جای السلام علیك(برشما سلامتی باد) زبان خود را کج کرده و گفتند: السام علیك(مرگ بر شما)آنحضرت صدرجواب آنها فقط «وعلیكم»(و هم بر شما) را به‌ کار برد. اما عایشه لکه‌ آ‌ن حرف آنان را شنید، نتوانست خودش را کنترل نماید، لذا در پاسخ گفت: و علیكم السام و اللعنة(مرگ و لعنت بر شما باد) آنحضرت صفرمود:

«مهلا یا عائشة! إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الرِّفْقَ فِی الأَمْرِ كُلِّهِ». «آرام باش ای عایشه‌! که‌ خداوند نرمی و ملایمت را در همه‌ی کارها دوست دارد» [۹۰].

یک‌بار کسی وسیله‌ای از عایشه را دزدیده بود که‌ عایشه‌ لطبق عادت زنانه آن شخص را دعای بد (نفرین‌) نمود. آنحضرت صفرمود:

«لا تسبخی عنه» [۹۱]. «با نفرین کردن ثواب خود و گناه او را کم مکن».

در سفری ام‌المؤمنین عایشه لدر خدمت رسول اکرم صبودند که‌ عایشه‌ از شترش نفرین کرد. آنحضرت صدستور دادند که شتر را برگردانید، زیرا نفرین شده نمی‌تواند با ما همراه باشد [۹۲].

گویا به عایشه یاد داد که حتی حیوان را نباید بد گفت.

آنچه‌ برای همگان واضح می‌باشد این‌که‌ مردم به‌ طور عام و زنان به‌ طور خاص توجه‌ آن‌چنانی به‌ گناهان کوچک نمی‌کنند و در حد گسترده‌ای در این زمینه‌ سهل انگاری می‌نمایند، پیامبر صبه‌ این نکته‌ پی برده‌ و از این مسأله‌ی خطرناک آگاهی یافته‌ بود، لذا در خطاب به‌ عایشه‌ لفرمود:

«ایاك ومحقرات الذنوب، فان لها من الله‌طالبا» [۹۳]. «از گناهان معمولی هم پرهیز کن، زیرا خداونداز آنها هم می‌پرسد».

باری عایشه‌ لحالات زنی را برای آنحضرت صبیان می‌کردند و او را با قدکوتاه توصیف نمودند. آنحضرت فوراً او را متوجه کردند که عایشه این هم غیبت می‌باشد [۹۴].

حضرت صفیه لقد کوتاه بودند، یک روز عایشه‌ لگفت: یا رسول الله! صفیه قد و قامتی ندارد و با دستانش او را کوچک توصیف نمود. آنحضرت صفرمود:

«لقد قلت کلمة لو مزجت بماء البحر لعکرت صفو الماء کله‌». «عایشه! سخنی گفتی که اگر در دریا انداخته شود، آن را آلوده و بدبو می‌کند».

یعنی غیبت چنان سخن تلخی می‌باشد که اگر با آب دریا مخلوط شود تمام آب دریا بدمزه می‌شود. عایشه عرض کرد: یا رسول الله! من واقعیت را نسبت به فلان شخص گفتم. فرمودند:

«ما یسرنی انی حکیت رجلا و ان لی کذا و کذا». «اگر به من آن اندازه از مال دنیا بدهند باز هم چنین نخواهم گفت» [۹۵].

یعنی اگر کسی هر چند به من امید چیزهای بزرگ را بدهد باز در مورد هیچ کس چنین نخواهم گفت.

یک‌بار فقیری نزد عایشه‌ لآمد و از او چیزی خواست، حضرت عایشه لبه‌ بریره‌ دستور داد که‌ نزد او بیاید و به‌ آن فقیر نگاهی بیاندازد. آنحضرت صفرمودند:

«لا تحصی فیحصی علیك» [۹۶]. «ای عایشه! شمرده شمرده مده که خدا هم تو را شمرده شمرده می‌دهد».

در جایی دیگر فرمود: «یا عائشة استتری من النار ولو بشق تمرة، فانها تسد من الجائع مسدها من الشبعان» [۹۷]. «اگر خرمایی است نصف آن را به فقیر بده و از آتش جهنم خود را نجات بده که گرسنه‌ای آن را می‌خورد و کمی شکمش سیر می‌شود».

و از آنحضرت صشنید که‌ چنین دعا فرمود: «اللهم احینی مسکینا وامتنی مسکینا واحشرنی في زمرة الـمساکین یوم القیامة». «خداوندا! مرا مسکین زنده نگهدار و در حالت مسکینی مرا بمیران و روز قیامت نیز مرا با مساکین حشر کن».

حضرت عایشه عرض کرد: یا رسول الله! چرا اینطور؟ آنحضرت صفرمودند:

«انهم یدخلون الجنة قبل اغنیائهم باربعین خریفا، یا عائشة! لا تردی الـمسکین ولو بشق تمرة، یا عائشة! احبی الـمساکین وقربیهم، فان الله‌ یقربك یوم القیامة» [۹۸]. «زیرا فقیر و مسکن چهل سال جلوتر از سرمایه‌دار به بهشت می‌رود. ای عایشه! هیچ مستمندی را ناامید بر نگردان، گر چه با نیمه خرمایی باشد، به فقراء محبت کن و پیش خود آنها را جایی بده، چون خداونددر روز قیامت شما را از خود نزدیک می‌گرداند».

آری پیامبر صاحکام دینی و مسایل شرعی اعم از نماز، ذکر، دعا و قضایای اجتماعی را به او یاد می‌داد و او نیز با علاقه تمام یاد می‌گرفت و با شدت تمام به هر یک از آن نصایح پایبند بود [۹۹].

[۷۴] مسند امام احمد بن حنبل ۶/۷۵ ش۲۴۵۱۱ و ۲۴۵۰۷ و۲۴۵۱۴ [۷۵] در صحیح بخاری از ابوسعید خدری روایت شده‌ که‌ می‌گوید: زنان خطاب به نبی اکرم صگفتند: مردان تو را تصاحب نموده (و برای ما) وقتی باقی نگذاشته اند. فرصتی به ما اختصاص بده تا نزد شما حاضر شویم. رسول الله صروزی را برای آنان تعیین نمود. (و در آنروز) فرمود: «هر زنی که سه فرزند خود را از دست بدهد، آنان، در روز قیامت برای مادرانشان حجابی در برابر آتش دوزخ خواهند شد». زنی گفت: اگر دو فرزندش را از دست بدهد باز هم آنها حجاب می‌شوند؟ آنحضرت صفرمود: «بلی». (باب هل یجعل للنساء یوم علی حدة؟ ش ۱۰۲) [۷۶] صحیح بخاری، کتاب العلم، ش۱-۳، صحیح مسلم، کتاب الجنة و صفة نعیمها و اهلها ش۲۸۷۶ و سنن ترمذی، کتاب صفة القیامة و الرقائق ش ۲۴۲۶ و ابوداود، کتاب الجنائز ش۳۰۹۳ [۷۷] مسند امام احمد۶/۳۵ (۲۴۱۱۵)صحیح مسلم، کتاب صفة القیامة و الجنة و النار ش۲۷۹۱، سنن ترمذی، کتاب تفسیر القرآن ش ۳۱۲۱، سنن ابن ماجة، کتاب الزهد ش۴۲۷۹ و سنن دارمی، کتاب الرقائق ش۲۸۰۹. [۷۸] سنن ترمذی، کتاب تفسیر القرآن ش۳۲۴۱، مسند امام احمد۶/۱۱۶ش۲۴۹۰۰ و السنن الکبری، نسائی۶/۴۴۷ ش۱۱۴۵۳ [۷۹] مسند امام احمد۶/۱۱۰ ش۲۴۸۳۷ و هیتمی نیز آن‌را در «مجمع الزوائد ۱۰/۳۵۸ باب ما جاء فی المیزان والصراط والورود» آورده‌ و گفته‌ قسمتی از آن از ابوداود هم نقل شده‌ است. و در روایت احمد شخصی به‌ نام ابن لهیعه‌ وجود دارد که‌ مردی ضعیف است و معتبر قلمداد شده‌ است، و سایر رجال سند از افراد معتبر می‌باشند. می‌گویم: ابوداود در سنن خود آن‌را روایت کرده‌ است، کتاب السنة ش۴۷۵۵ [۸۰] صحیح مسلم، کتاب الایمان ش۲۱۴، صحیح ابن حبان۲/۲۹، مستدرک حاکم۲/۴۳۹ ش۳۵۲۴ و مسند امام احمد۶/۹۳ ش۲۴۶۶۵ [۸۱] نویسنده‌ به‌ آن حدیث اشاره‌ داشته‌ که‌ امام بخاری در صحیح خود از عایشه روایت کرده‌ که‌ گفت: ای رسول خدا چرا به‌ همراه شما به‌ جهاد نیاییم؟ پیامبرصفرمود: «لا، لَکنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ حَجٌّ مَبْرُورٌ».«خیر, بزرگ‌ترین جهاد برای شما, حج مقبول است». [۸۲] صحیح بخاری، کتاب النکاح ش۵۱۳۷ و کتاب الاکراه ش۶۹۴۱، صحیح مسلم، کتاب النکاح ش۱۴۲۰ و نسائی، کتاب النکاح ش۳۲۶۶. [۸۳] صحیح بخاری، کتاب الشفعة ش۲۲۵۹ و کتاب الهبة ش۲۵۹۵ و کتاب الادب ش۶۰۲۰، سنن ابوداود، کتاب الادب ش۵۱۵۵، مسند امام احمد۶/۱۷۵ ش۲۵۴۶۲ و ۶/۲۳۹ و مستدرک حاکم ۴/۱۸۵ ش۷۳۰۹ [۸۴] صحیح بخاری، کتاب تفسیر القرآن ش۴۷۹۶ و کتاب النکاح ش۵۲۳۹ و صحیح مسلم کتاب الرضاع ش۱۴۴۵ و سنن ترمذی کتاب الرضاع ش۱۱۴۸ [۸۵] سنن امام ترمذی، کتاب تفسیر القرآن ش۳۱۷۵ و سنن ابن ماجه‌، کتاب الزهد ش۴۱۹۸ و مسند امام احمد۶/۱۵۹ ش۲۵۳۰۲ [۸۶] صحیح بخاری، کتاب الرقائق ش۶۵۰۷ و صحیح مسلم، کتاب الذکر و الدعاء و التوبة و الستغفار ش۱۵۷ و ش ۲۶۸۵ و سنن ترمشی، کتاب الجنائز ش۱۰۶۷ [۸۷] مستدرک حاکم ۴/۱۴۲ ش۷۱۶۸ هیثمی در مجمع الزوائد ۴/۱۴۹ باب ثواب الهدیة والثناء والمکافأة، مسند امام احمد ۶/۱۳۳ ش۲۵۰۵۴، الطبقات الکبری، ابن سعد ۸/۲۹۴، الاستیعاب، ابن عبدالبر ۴/۱۹۴۲ و الاصابة، ابن حجر ۸/۲۳۳. [۸۸] صحیح بخاری، کتاب الرقائق ش۶۴۶۷ و صحیح مسلم، کتاب صفة القیامة والجنة والنار ش ۲۸۱۸ [۸۹] صحیح بخاری، کتاب صلاة التراویح ش۲۰۱۳ و صحیح مسلم، کتاب صلاة المسافرین و قصرها ش ۷۳۸. [۹۰] صحیح بخاری، کتاب الادب، شماره‌های ۶۰۲۴-۶۲۵۶-۶۳۵۹-۶۴۱۰ و صحیح مسلم، کتاب السلام ش۲۱۶۵ و سنن ترمذی، کتاب الاستئذان و الاداب ش۲۷۰۱ [۹۱] مسند امام احمد ۶/۴۵ ش۲۴۲۲۹، ۶/۱۳۶ ش۲۵۰۹۵ و ۶/۲۵۱ ش۲۵۸۴۰، سنن ابوداود، باب فیمن دعا علی من ظلم ش۴۹۰۹و کتاب الصلاة، ش۱۴۹۷، السنن الکبری- نسائی، باب لعن السارق ش۷۳۵۹،۴/۳۲۷، الوسط- الطبرانی۴/۱۸۴ش۳۹۲۵ [۹۲] مسند امام احمد۶/۷۲ ش۲۴۴۷۸مجمع الزوائد-هیتمی۸/۷۷ باب ما نهی عن سبه‌ من الدواب وما یفعل بالدابة اذا اجیب فی لعنها. [۹۳] مسند امام احمد ۶/۷۰ ش۲۴۴۶۰ و ۶/۱۵۱ ش۲۵۲۱۸، سنن دارمی، باب فی المحقرات ش۲۷۲۶ معتصر الختصر- ابوالمحاسن یوسف حنفی۲/۳۳۹ باب فی محقرات الذنوب، انتشآرات:عالم الکتب- بیروت، الاوسط- طبرانی۳/۳۱ ش۲۳۷۷ و ۴/۱۲۵ ش۳۷۷۶ و مسند اسحاق بن راهویه‌۲/۵۳۸ ش۱۱۲۰ [۹۴] مسند امام احمد۶/۱۳۶ ش۲۵۰۹۳ و۶/۲۰۶ ش۲۵۷۴۹، شعب الایمان- بیهقی۵/۳۰۳ ش۶۷۳۰، الزهد- هناد۲/۵۶۸ش۱۱۹۰، انتشارات: دارالخلفاء للکتاب الاسلامی- کویت ۱۴۰۶ [۹۵] سنن امام ترمذی، کتاب صفة القیامة و الرقائق و الورع ش۲۵۰۲، سنن ابوداود، کتاب الادب ش۴۸۷۵ و مسند امام احمد ۶/۱۸۹ ش۲۵۶۰۱ . [۹۶] صحیح ابن حبان۸/۱۵۱ ش ۳۳۶۵، مجمع الزوائد- هیتمت، باب اللهم اعط منفقا خلفا ۳/۱۲۲، السنن الکبری- نسائی، باب الاحصاء فی الصدقة۲/۳۸ ش۲۳۳۰، مسند امام احمد۶/۷۰ ش۲۴۴۶۳ و ۶/۱۰۸ ش۲۴۸۱۰ [۹۷] مسند امام احمد ۶/۷۹ ش۲۴۵۴۵، الترغیب و الترهیب- منذری ۲/۶ ش۱۲۷۸. [۹۸] سنن ترمشی، کتاب الزهد ش۲۳۵۲، شعب الایمان- بیهقی۲/۱۷۶، الترغیب و الترهیب- منذری ۴/۶۶ ش۴۸۲۵ انتشارات: دارالکتب العلمیة، بیروت۱۴۱۷هـ ت ابراهیم شمس الدین [۹۹] در مسند امام احمد روایت شده‌ که‌ عایشه‌ گفت: نمازی را که‌ اکنون خواندم، در خدمت پیامبر صبرگزار می‌نمودم، اگر پدرم زنده‌ گردد و مرا از آن باز دارد، هرگز آن‌را ترک نخواهم کرد.(۶/۱۳۸ ش ۲۵۱۲۲).