عروسی
حضرت عایشه همراه با عزیزانش در محله بنو حارث بن خزرج منزل گرفتند [۴۷]. هفت یا هشت ماه با مادرشان ماندند. آب و هوای مدینه با بیشتر مهاجرین سازگار نبود، اشخاص متعددی بیمار شدند، حضرت ابوبکر نیز به تب شدیدی مبتلا شد، از اینرو عایشه به پرستاری از پدرش مشغول بود. حضرت عایشه میگوید: هنگامی که رسول اللهصوارد مدینه منوره شد، ابوبکر و بلالببیمار شدند. من به خدمت پدر بزرگوارم میآمدم و حال او را جویا میشدم، وقتی که ابوبکرستب میشد، این شعر را میخواند:
كُلُّ امْرِئٍ مُصَبَّحٌ فِی أَهْلِهِ
وَالْـمَوْتُ أَدْنَى مِنْ شِرَاكِ نَعْلِهِ
(هر شخص، در میان خانواده اش صبح میکند، در حالی که مرگ نزدیکتر از بند کفش اوست).
حضرت عایشه ل خدمت آنحضرت صآمد و حالت بیماری پدرش را عرض کردند، آنحضرت دعا کرد و فرمود:
«اللهم حَبِّبْ إِلَینَا الْمَدِینَةَ كَحُبِّنَا مَكَّةَ أَوْ أَشَدَّ، اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِی صَاعِنَا وَفِی مُدِّنَا، وَصَحِّحْهَا لَنَا، وَانْقُلْ حُمَّاهَا إِلَى الْجُحْفَةِ» [۴۸]. «پروردگارا! محبت مدینه را مانند محبت مکه یا بیشتر از آن، در دلهای ما جای بده. پروردگارا! به صاع و مُد ما (واحدهای وزن) برکت عنایت فرما. و آب و هوای مدینه را برای ما مساعد بگردان. و تبی را که در مدینه است به جُحفه منتقل کن».
بعد از این، ابوبکر سسالم شد و خود حضرت عایشه مریض شد و زمان غمخواری و پرستاری پدر فرا رسید؛ حضرت ابوبکر سپیش دخترش میرفت و با حسرت او را میبوسید و میگفت: دخترم! حالت چطور است؟ گفتنی است که عایشه به شدت با این بیماری روبرو شد، تا بر اثر سختی و شدت همین بیماری موهای سرش ریختند. عایشه ل در بازگویی این بیماری چنین میگوید:
«در آنجا تب شدم که به علت آن، موهای سرم ریخت» [۴۹].
بعد از اینکه حضرت عایشه لاز بیماری شفا یافت، مادرش او را برای عروسی آماده نمود، سپس ابوبکر سخدمت رسول اکرم صآمدند و عرض نمودند: چرا همسرتان را به خانهاتان نمیبرید؟ آنحضرت صفرمودند: در حال حاضر برای ادای مهریه پولی ندارم. ابوبکر سدوازده اوقیه و نیم یعنی صد روپیه را به پیامبر صداد و او نیز آنرا به عنوان مهریه برای عایشه فرستاد [۵۰]. در این واقعه افرادی باید عبرت بگیرند که فکر میکنند نیازی به ادای مهریه نیست و در پرداخت آن سهلانگاری مینمایند با وجود اینکه مهریه حقی مشروع برای زنان است و باید به آنان برسد، زیرا خداوند ﻷشوهران را ملزم کرده که مهریهی زنانشان را پرداخت نمایند تا بدین صورت محبت خویش را نسبت به همسرانشان ابراز دارند.
همانا ارتباط ام المؤمنین عایشه با مدینهی منوره ارتباطی خویشاوندی بود، اینک ایشان خود داستان عروسی و رفتنش به خانهی پیامبر صرا بازگو مینماید و میگوید: دختری شش ساله بودم که نبی اکرم صمرا به نکاح خود در آورد. سپس به مدینه، هجرت کردیم و در محلۀ بنی حارث بن خزرج، منزل گرفتیم. در آنجا تب شدم که به علت آن، موهای سرم ریخت. پس از مدتی، دوباره رویید تا اینکه به شانههایم رسید. سرانجام، روزی، با دوستانم مشغول تاب بازی بودم که مادرم؛ ام رومان؛ آمد و مرا صدا زد. نزد او رفتم ولی نمیدانستم از من چه میخواهد. او دستم را گرفت و مرا که نفس نفس میزدم، کنار دروازۀ خانه نگهداشت. اندکی، آرام گرفتم ونفس زدنم، بر طرف گردید. آنگاه، کمی آب برداشت و به سر و صورتم زد و دستی بر آنها کشید. سپس مرا به داخل خانه برد. چند زن انصاری در آنجا نشسته بودند. آنان به من تبریک و خوش آمد، گفتند. مادرم مرا به آنها سپرد. آنان مرا آراستند و هیچ چیزی مرا نترساند مگر دیدن رسول خدا صکه هنگام ظهر آمد و مرا به او سپردند. در آن هنگام، من دختر نه سالهای بودم [۵۱].
اسماء دختر یزید یکی از دوستان عایشه داستان مهماننوازی پیامبر صرا برای ما بازگو مینماید و میگوید: من یکی از آنهایی بودم که عایشه را آمده ساختیم و خدمت رسول الله صبردیم؛ سوگند به خداوند ﻷجز پیالهای از شیر چیز دیگری نزد او را نیافتیم، پیامبر صخود از آن نوشید سپس آنرا به عایشه تعارف نمود، حضرت عایشه خجالت کشید، لذا گفتیم: بخشش رسول اکرم صرا برنگردان. او در حالی که از شرم و حیاء داشت آب میشد، کمی نوشید، آنحضرت صفرمود: به دوستانت هم بده. عرض کردیم: یا رسول الله! ما اشتها نداریم. فرمود: دروغ و گرسنگی را با هم جمع نکنید. اسماء میگوید: عرض کردم: ای رسول خدا! اگر کسی راجع به چیزی که بدان علاقه دارد، بگوید اشتها ندارم، به عنوان دروغ محسوب میگردد؟ پیامبر صفرمود: دروغ به عنوان دروغ نوشته میشود، تا آنجا که فریب به عنوان فریب ثبت میگردد [۵۲].
طبق روایات صحیح عروسی عایشه در یکی از روزهای ماه شوال سال یکم هجری بوده است. اما علامه بدر الدین عینی در «عمدة القاری» مینویسد که ازدواج حضرت عایشه در ماه شوال سال دوم هجری و بعد از جنگ بدر بوده است [۵۳].
اما این درست نیست، زیرا طبق این بیان سن عایشه ده سال میباشد، در صورتی که تمام کتب حدیث و تاریخ براین متفق هستند که عروسی عایشه در نه سالگی انجام گرفته است.
[۴۷] صحیح بخاری، باب تزویج النبی صعائشة وقدومها المدینة وبنائه بها ش ۳۸۹۴، مسند ابوعوانة۳/۷۸ ش ۴۲۶۰، سنن دارمی، باب تزویج الصغار اذا زوجهن آباؤهن ش ۲۲۶۱، ۷/۱۴۸، سنن ابوداود، باب الارجوحة ش ۴۹۳۷. [۴۸] صحیح بخاری، کتاب المناقب ش ۳۹۲۶ و کتاب المرض ش ۵۶۵۴ و ش ۵۶۷۷، صحیح مسلم، کتاب الحج، ش ۱۳۷۶، موطأ امام مالک، کتاب الجامع ش ۱۶۴۸. [۴۹] صحیح البخاری، کتاب المناقب ش ۳۸۹۴، صحیح مسلم، کتاب النکاح ش ۱۴۲۲، سنن ابن ماجه، کتاب النکاح ش ۱۸۷۶ [۵۰] الکبیر، طبرانی ۲۳/۲۵ ش ۶۰ انتشارات: مکتبة العلوم و الحکم، الاستیعاب، امام ابن عبدالبر۴/۱۹۳۷ و الطبقات الکبری، ابن سعد ۸/۶۳. [۵۱] صحیح بخاری، کتاب المناقب ش ۳۸۹۴، امام مسلم، کتاب النکاح ش ۱۴۲۲، سنن ابوداود، کتاب الادب ش ۴۹۳۳، سنن ابن ماجه، کتاب النکاح ش ۱۸۷۶، سنن دارمی، کتاب النکاح ش ۲۲۶۱ [۵۲] مسند امام احمد۶/۴۳۸ ش ۲۷۵۱۱، سنن ابن ماجه، باب عرض الطعام ش ۳۲۹۸، مکارم الاخلاق، ابوبکر قریشی ۱/۵۴ ش۱۴۹، انتشارات: مکتبة القرآن القاهرة، مجمع الزوائد، هیتمی۱/۱۴۲ باب فی ذم الکذب، والترغیب والترهیب، المنذری ۳/۳۶۹ ش ۴۴۶۵. [۵۳] عمدة القاری ۱/۴۵