زندگانی مادر مومنان بانو عایشه رضی الله عنها

فهرست کتاب

داستان آب حوأب و تصمیم عایشه‌ برای بازگشت

داستان آب حوأب و تصمیم عایشه‌ برای بازگشت

چون شبانگاه به آب‌های بنی‌عامر رسید، سگ‌ها پارس نمودند. عایشه پرسید: نام این آب چیست؟ گفتند: آب حوأب است.

عایشه گفت: پس من حتماً باز می‌گردم. چون شنیده بود که، روزی پیامبر صخطاب به زنانش گفته بود: کاش می‌دانستم کدام یک از شما صاحب شتر پشمالود است که خارج می‌شود و سگان حوأب بر او پارس می‌کنند [۳۴۰].

عایشه‌ عزم برگشتن نمود و در آنجا تا بیست و چهار ساعت ماندگار شدند، در نهایت پنجاه نفر از همان روستا گواهی دادند که این آب حوأب نمی‌باشد، پس از آن حضرت عایشه لاطمینان خاطر پیدا کردند.

وقتی حضرت علی ساز حال این لشکر به‌ رهبری طلحه‌، زبیر و ام‌المؤمنین اطلاع یافت، تمام بن عباس را بر مدینه‌ امیر گرداند و قثم بن عباس را نیز به‌ طرف مکه‌ گسیل داد و خود از مدینه به طرف آن لشکر حرکت کرد که‌ جمعی از کوفیان و بصریون نیز او را همراهی می‌کردند.

مردم هراسان شدند و گفتند زود به جلو بروید که لشکر علی بن ابی‌طالب دارد از راه‌ می‌آید.

این روایت در طبری [۳۴۱]و کتاب‌های تاریخی مشابه‌ آن آمده‌ است.

در مسند بن جنبل این واقعه از خود عایشه لتصریحاً ذکر شده است، وقتی به‌ آب حوأب رسید و صدای پارس سگ‌ها را شنید، پرسید: نام این آب چیست؟

گفتند: آب حوأب است.

عایشه گفت: پس من حتماً باز می‌گردم. چون شنیده بود که، روزی پیامبر صخطاب به زنانش گفته بود: کاش می‌دانستم کدام یک از شما صاحب شتر پشمالود است که خارج می‌شود و سگان حوأب بر او پارس می‌کنند.

زبیر سکه دید عایشه بنای بازگشتن دارد، گفت: برمی‌گردی! امید است که خداوند توسط تو میان مردم صلح برقرار کند. و در روایتی دیگر آمده‌ که‌ بعضی از گفتند: بلکه‌ باید جلو بروید تا مردم شما را ببینند و خداوندتوسط تو میان آنان صلح برقرار نماید [۳۴۲].

از این روایات این نیز ثابت می‌شود که هدف از این پیش‌قدمی و جلو‌رفتن و گروه‌بندی به جز اصلاح و صلح چیزی دیگر نبوده است.

[۳۴۰] صحیح ابن حبان ۱۵/۱۲۶ ش ۶۷۳۲، موارد الظمآن- هیثمی ۱/۴۵۳ ش ۱۸۳۱، المصنف- ابن ابی‌شیبه‌ ۷/۵۳۶ ش ۳۷۷۷۱، الاوسط- طبرانی ۶/۲۳۴ ش ۶۲۷۶ و مسند امام احمد ۶/۵۲ ش ۲۴۲۹۹ و ۶/۹۷ ش ۲۴۶۹۸. [۳۴۱] تاریخ طبری ۳/۱۱. [۳۴۲] برخی این روایت را بی‌اساس و جعلی دانسته‌اند. ابن عربی و محب‌الدین خطیب از این جمله‌اند. به همین جهت دوست دارم در این قسمت حقیقی را که علامه ناصرالدین البانی (/) در مورد روایت فوق نموده، به طور خلاصه ذکر کنم. وی می‌گوید: این حدیث را امام احمد در المسند، ج ۵، ص ۵۲ و ۹۷ از یحیی بن سعید و در، ج ۶، ص ۹۷ از شعبه، هم‌چنین ابواسحاق حربی در «غریب الحدیث، ج ۵/۷۸/۱» از عبده و ابن حبان در صحیح خود (۱۸۳۱) از طریق وکیع و علی بن مسهر و ابن عدی در «الکامل ۲۲۳/» و ابویعلی (۴۸۶۸) از ابن فضیل و حاکم، ج ۳، ص ۱۲۰ از یعلی بن عبید و بزار (۳۲۷۵) از ابومعاویه، همه از طریق اسماعیل بن خالد و قیس بن ابی حازم روایت نموده‌اند. سند روایت کاملاً صحیح است. رجال آن ثقه و مورد اعتماد و از رجال صحاح سته می‌باشند. وی پس از بررسی درجه برخی از راویان می‌گوید: براین اساس، حدیث کاملاً صحیح است. بدین جهت ائمه حدیث در گذشته و حال به طور پیوسته آن را تصحیح نموده‌اند: یکم: ابن حبان که در صحیح خود آن را تخریج نموده است. دوم: حاکم که در «المستدرک» آن را درج کرده است البته، در نسخه چاپی موجود، صراحت حاکم و هم‌چنین ذهبی در مورد تصحیح آن وجود ندارد. به ظاهر این قسمت توسط چاپ کننده یا کاتب افتاده است؛ چرا که حافظ ابن حجر در فتح الباری ج ۱۳، ص ۴۵ تصحیح حدیث را از حاکم نقل نموده است. سوم: ذهبی، در کناب بزرگ «سیر أعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۷۷» در زندگی‌نامه سیره عایشه می‌گوید: این حدیث دارای سند صحیحی است. اما ائمه آن را تخریج ننموده‌اند. چهارم: حافظ ابن کثیر در البدایة والنهایة، ج ۶، ص ۲۱۲ می‌گوید: این سند مطابق با شرایط شیخین است. اما ائمه آن را تخریج ننموده‌اند. پنجم: حافظ بن حجر در فتح‌الباری می‌گوید: ابن حبان، و حاکم، حدیث را تصحیح نموده‌اند و سندش مطابق با شرایط شیخین است. خلاصه این‌که، حدیث دارای سند صحیح می‌باشد، و در متن آن نیز اشکالی وجود ندارد.... البته نکته‌ای که در آن وجود دارد، این که، عایشه لچون دانست که در محدوده «حوأب» است، بایستی بازمی‌گشت. اما از حدیث برمی‌آید که او چنین نکرده است. بدیهی است که چنین نسبتی شایسته ام‌المؤمنین نیست؛ ولی پاسخ این است که تمام آن‌چه از انسان‌های کامل صورت می‌گیرد، لزوماً شایسته و برازنده آنان نیست. چون معصوم کسی است که خداوند او را مصون داشته است. ما تردید نداریم که خروج ام‌المؤمنین از اساس اشتباه بود. برای همین هنگامی که در کنار حوأب پیش‌گویی پیامبر را تحقق یافته دید، تصمیم به بازگشت گرفت. اما زبیر ساو را به عدم بازگشت قانع نمود و گفت: امید است که خداوند توسط تو میان مردم صلح برقرار نماید. عقل حکم می‌کند که ناچار باید به یکی از دو طرف جنگ را، که صدها کشته برجای گذاشت، خطاکار بدانیم. بدون تردید، به خاطر عوامل بی‌شمار و دلایل روشنی که در دست هست، عایشه لدچار اشتباه شده بود. از جمله این دلایل، پشیمانی خود وی از این عمل است ... . برای تفصیل بیشتر ر. ک: سلسله الاحادیث الصحیحه، المجلد الاول، القسم الثانی، صص ۵۵-۸۴۶ حدیث شماره ۴۷۴، مکتبه المعارف، ۱۴۱۵-۱۹۹۵ م. به‌ نقل از کتاب: عایشه همسر، همراه و همراز پیامبر. تألیف: رفیده الحبش . ترجمه و نگارش: داود نارویی. ویراستار.