ناز و كرشمه
ویژگیهای خالص زنانه در لابهلای خود بسیاری از امواج خروشان دریای محبت، مودت، وفا و مهربانی را در حد گسترده و با درجهای والا قرار داده است، آنچه برای همگان واضح و روشن میباشد اینکه از جمله رفتارهای ماندگار در طبیعت و فطرت زنان همان ناز و کرشمه ایشان است؛ و این بهترین وسیلهای برای صلح و آشتی کوتاه مدت میباشد. گفتنی است که این واقعههایی که در احادیث آمده بسیاری از مردم را بر آن نموده که از آن تقلید نمایند، زیرا مردم از این نظر به آن مینگرند که خطاب پیامبر به امتش میباشد، اما فراموش کردهاند که آن، رابطه یک زن با شوهرش میباشد. به همین خاطر واجب و ضروری است که چنین وقایعی- که در کتب صحاح آمده- با روشی صحیح و در قالب واقعی خود تدریس شوند.
عایشه لمیگوید: من نسبت به زنانی که خود را به رسول خدا صهبه میکردند، حسادت میورزیدم و میگفتم: چگونه یک زن، خودش را هبه میکند؟ پس هنگامی که خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: ﴿تُرۡجِي مَن تَشَآءُ مِنۡهُنَّ وَتُٔۡوِيٓ إِلَيۡكَ مَن تَشَآءُۖ وَمَنِ ٱبۡتَغَيۡتَ مِمَّنۡ عَزَلۡتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكَ﴾[الأحزاب: ۵۱] «(به خاطر شرائط خاصّ زندگی) میتوانی موعد همخوابگی هر یک از زنان را به تأخیر اندازی (و به وقت دیگری موکول کنی) و هر کدام را بخواهی میتوانی در کنار خود جای دهی، و هرگاه یکی ازآنان را که کنار گذاشتهای خواستی او را نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست» [۱۶۷]. منشاء این گفته حضرت عایشه ل "نعوذ بالله" اعتراض نبود، بلکه آن ناز و کرشمهای از جانب زن برای شوهرش بود که از ویژگیهای مخصوص زنان است.
خواص امت این گفته عایشه را چنین تفسیر میکنند: اینکه خداوند متعال آرزوهای محبوبش را بر آورده میکند تا که خاطرش جمع و با آرامش خاطر به کارش مشغول شود.
اما آنحضرت صبعد از اجازه نیز طبق روال خود عمل مینمود و حادت خود را تغییر نداد، یعنی آنحضرت هر روز از زنها اجازه نوبتشان را در خواست میکرد. عایشه میفرماید: پس از نزول آیهی ﴿تُرۡجِي مَن تَشَآءُ مِنۡهُنَّ وَتُٔۡوِيٓ إِلَيۡكَ مَن تَشَآءُۖ وَمَنِ ٱبۡتَغَيۡتَ مِمَّنۡ عَزَلۡتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكَ﴾[الأحزاب: ۵۱] رسول الله صدر مورد نوبت، از ما اجازه میگرفت. به او گفتم: ای رسول خدا! اگر اجازه دادن به من سپرده شده است، دوست ندارم تو را بر هیچ کس دیگری، ترجیح دهم.
[۱۶۷] صحیح بخاری- کتاب تفسیر القرآن ش۴۷۸۸، صحیح مسلم- کتاب الرضاع ش۱۴۶۴، سنن نسائی- کتاب النکاح ش۳۱۹۹ و سنن ابن ماجه- کتاب النکاح ش۲۰۰۰.