دوران حضرت علی مرتضی س
خلاصه اینکه در این برهه از ناحیهی سیاسی در بین تمام مسلمانها یک هیجان و تلاطم بر پا شده بود، گروهی از صحابه شمیدید باغی را که آنها با خون رگهایشان آبیاری کرده بودند، در راه آن جان دادند و به خاطر آن جان و مال را تقدیم نمودند، اکنون دارد از بین میرود و با چشم سرشان مشاهده میکردند که دارد تمامی تلاش و تکاپوهای آنها بیهدف و بدون ارزش به کام نابودی میرود، پس وقتی با این واقع مواجه شدند، پرچم اصلاح را برافراشتند، گفتنی است که اراکین بزرگ این گروه حضرت طلحه، زبیر و عایشه شبودند.
حضرت طلحه س: او طلحه بن عبیدالله بن عثمان قریشی و مشهور به ابومحمد و یکی از عشرهی مبشره به بهشت و همچنین یکی از هشت نفر اسلام آورندگان سابقین بودند، ایشان فاتح جنگهای عهد نبوت، داماد خلیفهی اول و باجناق حضرت رسول اکرم صبودند.
حضرت زبیر س: او زبیر بن عوام بن خویلد بن اسد قریشی و مشهور به ابوعبدالله بودند، ایشان به حواری رسول اکرم صلقب یافته بود و از نظر خویشاوندی باجناق و پسر عمهی آنحضرت صو داماد خلیفه اول بودند و به عنوان یکی از قهرمانان اسلام محسوب میشد، اینان هر دو شامل این گروه بودند که حضرت عمر سآنان را برای جانشینی خود نامزد قرار داده بود.
قبلاً گذشت که حضرت عایشه لطبق معمول هر سال به حج میرفت، او در آن سال نیز که شورشیان خانهی عثمان سرا محاصره کرده بودند، به قصد انجام حج راهی مکهی مکرمه شدند. در هنگام بازگشت از سفر حج، خبر یافت که عثمان سبدست شورشیان به شهادت رسیده است. جلوتر رفت و با حضرت زبیر و طلحه شکه از مدینه فرار کرده بودند، ملاقات کرد، آنها گفتند:
ما از مدینه از دست مردم بد و عوام الناس فرار کردهایم و مردم را به حال خودشان گذشتهایم که آنها حیران و سرگردان هستند، نه حق را میتوانند بشناسند و نه باطل را انکار میکنند و نه قادر به حفاظت خود هستند. حضرت عایشهلفرمود: با هم مشوره کنید و برای مواجه با این اغتشاشات راهحلی را بیابید و بعد این شعر را خواند:
ولو أن قومی طاوعتنی سراتهم
لأنقذتهم من الجبال او الخبل
«اگر سرداران قوم من حرف مرا گوش میکردند، من آنها را از خطر نجات میدادم».
بعد از این، او دوباره به مکه معظم بازگشت، و هنگامی که عموم مردم از این جریان خبر شدند، گروه گروه به پیش او رفتند و از او خواستند که دعوت اصلاح خواهی را سر بدهد و برای اتحاد در میان صفوف آشفتهی مسلمین که بعد از شهادت عثمان بدان مواجه گشته، اقدام نماید. عمره بنت عبدالرحمن روایت میکند که امالمؤمنین فرمود: مانند آن قومی نخواهد بود که از حکم این آیه اعراض [۳۳۲]میکند:
﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا﴾[الحجرات: ۹].
«هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در میان آنان صلح برقرار سازید. اگر یکی از آنان در حق دیگری ستم کند و تعدی ورزد (و صلح را پذیرا نشود)، با آن دستهای که ستم میکند و تعدی میورزد بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان خدا برمیگردد و حکم او را پذیرا میشود. هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذیرا شد، در میان ایشان دادگرانه صلح برقرار سازید».
[۳۳۲] موطأ- امام محمد – کتاب التفسیر ش ۱۰۰۳ ش ۳۱۵، تعلیق و تحقیق: عبدالوهاب بن عبداللطیف. انتشارات: وزارت اوقاف قاهره ۱۴۰۷ هـ.