مبحث پنجم: آگاهی به فلسفهی شریعت
در این شکی نیست که تمام احکام شریعت مبنی بر مصلحت هستند، اما مطلع شدن بندگان از این مصلحتها لازم نیست، ولی خداوند متعال از لطف و کرم خود همهی آن مصلحتها را بیان کرده و پیامبر صنیز هر عمل و رفتاری را پیشنهاد و یا به عنوان سنت یا فریضه عنوان کرده باشد، گاهی مصلحتهای آن را بیان کرده است و گاهی با توجه به درخواست دیگران به شرح آن میپرداخت. از میان صحابه شافرادی که راز دان شریعت بودند از این نکتهها به خوبی آگاه بودند. حضرت شاه ولی الله دهلوی کتابی در علم اسرار شریعت بنام «حجة الله البالغة» تصنیف کرده و در آن به پاسخ این سؤال پرداخته که اگر سلف صالح اعتباری به اسرار شریعت ندادهاند، شما چطور این کار را میکنید؟ و در جواب آن چنین گفته: «قلنا لا یضر عدم تدوین السلف ایاه بعدما مهّد النبی صاصوله وفروعه واقتفی اثره فقهاء الصحابة كأمیری الـمومنین عمر و علی، وكزید وابن عباس وعایشة وغیرهم ممن بحثوا عنه وابرزوا وجوها منه» «ما میگوییم مدون نشدن این علم توسط سلف، برای ما ضرری ندارد، وقتی خود آنحضرت صاصول و فروع آنرا پایهریزی نموده است و فقها صحابه مثلا: حضرت عمر، حضرت علی، حضرت زید بن ثابت، حضرت ابن عباس، حضرت عایشه و... شدر این مورد از آنحضرت صتقلید کرده و آن امور را تحقیق کردند و وجوه آن را ظاهر نمودند» [۶۱۷].
اگر مارک قهرمان پرستی به من زده نشود، به نظر من باید نام عایشه در ابتدای آن فهرستی قرار داده میشد که علامه دهلوی برای فقهای صحابه ترسیم نموده است. منظور این نیست که او از آن دو بزرگ (ابوبکر و عمر) بیشتر به اسرار شریعت آگاه بوده است، بلکه او این خزانه را بیشتر از دیگران برای عموم وقف نمود چنانچه دلیل این ادعا را میتوان در لابهلای اوراق و صفحات حدیث یافت.
قبلا بیان داشتیم که در عهد مبارک آنحضرت صزنها بدون تکلف به مسجد نبوی میآمدند و در نماز جماعت پشت سر مردان و بچهها به صف میایستادند و آنحضرت صدستور اکید داده بود که آنها را از آمدن به مسجد باز ندارید، اما بعد از گذشت دوران نبوی بر اثر فراوانی مال و سرمایه و اختلاط اقوام دیگر سادگی و پاکیزه نفسی آنها باقی نمانده بود. لذا وقتی حضرت عایشه این حالت را دید، فرمود: اگر امروز آنحضرت صزنده میبود و تجدد گرائیهایی را که زنان بدان مبتلا هستند، مشاهده میکرد، حتما آنها را از آمدن به مساجد باز میداشت [۶۱۸].
اینک واقعهای جزئی را عرضه میدارم که بیانگر این است که احکام شریعت از منظر امالمؤمنین بر فلسفه و اسباب بنیان شده هستند، لذا هرگاه آن اسباب و علل تغییر یابند حکم نیز به تبع آن تغییر مییابد؛ عایشه لمیگوید: پس از نازل شدن حکم حجاب، افلح برادر ابوقُعَیس اجازه خواست تا نزد من بیاید. گفتم: تا دربارهی او از نبی اکرم صاجازه نگیرم به او اجازه نمیدهم. زیرا برادرش ابوقعیس که به من شیر نداده است بلکه همسر ابوقعیس به من شیر داده است. لذا پس از آنکه نبی اکرم صنزد من آمد، به او گفتم: ای رسول خدا! افلح برادر ابوقعیس، اجازهی ورود خواست. من به او اجازه ندادم تا اینکه از شما اجازه بگیرم. نبی اکرم صفرمود: «چه چیزی تو را از اجازه دادن به عمویت، بازداشت»؟ گفتم: یا رسول الله! همانا مرد (که ابوقعیس باشد) مرا شیر نداده است بلکه همسر ابوقعیس به من شیر داده است. رسول اکرم صفرمود: «خیر ببینی، به او اجازه بده، زیرا عمویت میباشد» [۶۱۹].
از این ثابت میشود که او حتی در احکام عقلی نیز مصالح را دنبال کرده و برای کسب آن تلاش نموده است.
اکنون ما همان مسائلی را مینویسیم که حضرت عایشه لاسرار و حقائق آن احادیث را ظاهر کرده است؛ به این خاطر در همهی کتابهای حدیث جستجو کردهایم باز هم ممکن است که خیلی چیزها مانده باشند. والکمال لله وحده
[۶۱۷] مقدمه کتاب «حجة الله البالغة» تحت عنوان: السلف لم یدونوا کل شیء ۱/۱۵ انتشارات: دارالکتب العلمیة- بیروت ۱۴۱۵ هـ. [۶۱۸] صحیح بخاری- کتاب الاذان ش ۸۶۹، صحیح مسلم- کتاب الصلاة ش ۴۴۵ و سنن ابوداود- کتاب الصلاة ش ۵۶۹. [۶۱۹] صحیح مسلم- کتاب الرضاع ش ۱۴۴۵، صحیح بخاری- کتاب تفسیر القرآن ش ۴۷۹۶، کتاب النکاح ش ۵۲۳۹ و کتاب الادب ش ۶۱۵۶ و سنن نسائی- کتاب النکاح ش ۳۳۱۸.