زندگانی مادر مومنان بانو عایشه رضی الله عنها

فهرست کتاب

عزت نفس

عزت نفس

با وجود این تواضع و خودکم‌بینی مراقب عزت نفس خود هم بود گاه گاهی این استغناء و مراقبت در مقابل دیگران تا تنگ مزاجی هم می‌رسید و نسبت به آنحضرت صناز محبوبانه داشت، به‌ عنوان مثال در واقعه‌ی افک، بعد از این‌که‌ خداونداز بالای هفت آسمان تبرئه‌ی او را نازل فرمود، نخستین کلمه‌ای که‌ از زبان پیامبر صصادر شد، این‌که‌ فرمود: «ای عایشه! خدا را سپاس بگوی، زیرا خداوند، برائت و پاکی‌ات را اعلام نمود». و چنین تلاوت نمود:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡكِ عُصۡبَةٞ مِّنكُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّكُمۖ بَلۡ هُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۚ لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱكۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِۚ وَٱلَّذِي تَوَلَّىٰ كِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡ لَهُۥ عَذَابٌ عَظِيمٞ١١[النور: ۱۱].

«کسانی که این تهمت بزرگ را (درباره عائشه، امّ‌المؤمنین) پرداخته و سرهم کرده‌اند، گروهی از خود شما هستند، امّا گمان مبرید که این حادثه برایتان بد است، بلکه این مسأله برایتان خوب است (و خیر شما در آن است. چرا که: منافقان کوردل از مؤمنان مخلص جدا، و کرامت بیگناهان را پیدا، و عظمت رنجدیدگان را هویدا می‌کند، برخی از مسلمانان ساده‌لوح را به خود می‌آورد. آنانی که دست به چنین گناهی زده‌اند، هر یک به اندازه شرکت در این اتّهام، سهم خود را از مسؤولیت و مجازات آن خواهد داشت و) هر کدام از آنان به گناه کاری که کرده است گرفتار می‌آید، و کسی که (سردسته آنان در این توطئه بوده و) بخش عظیمی از آن را به عهده داشته است، عذاب بزرگ و مجازات سنگینی دارد».

عایشه‌ می‌گوید: مادرم به من گفت: بلند شو و از رسول خدا صتشکر کن. گفتم: بخدا سوگند، بلند نمی‌شوم و بجز خدا، از کسی دیگر، تشکر نمی‌کنم.

این را هم خواندید که وقتی ناراحت می‌شد در قسم اسم محمد را نمی‌گفت (یعنی نمی‌گفت: سوگند به پروردگار محمد)، بلکه‌ می‌گفت: سوگند به‌ پروردگار ابراهیم [۴۲۲].

همه‌ی اینها از باب ناز و کرشمه‌ برای محبوب است که‌ باید از این نظر بدان بنگریم که معاملات زن و شوهر می‌باشد.

حضرت عبدالله بن زبیر ساکثراً به‌ خاله‌اش خدمت می‌کرد و او بر حسب طبیعت فیاض و سخاوتمندش همیشه چیزی را به‌ او می‌داد، ابن زبیر خسته شده گفت: الان دیگر حتماً دست او را باید کوتاه داشت. حضرت عایشه لاز این مطلع شده قسم خورد که دیگر با خواهرزاده حرف نخواهد زد، افرادی از قریش سفارش کردند و خویشاوندان آنحضرت صبه میان آمدند که‌ بالاخره او را راضی کردند [۴۲۳].

عموماً در انسانهایی که از استغناء و عزت نفس برخوردار هشتند، انصاف و عدالت‌خواهی کم به نظر می‌آید، اما خداونداین تربیت‌شده نبوی را به حد کمال اخلاقی رسانیده بود که انواع متضاد اخلاقی همه در او تطبیق داده می‌شد.

در صحیح مسلم از عبدالرحمن بن شماسه‌ گزارش شده‌ که‌ گوید: جهت دریافت چیزی نزد عایشه‌ رفتم، پرسید: شما کی هستید؟ گفتم: مردی از اهل مصر هستم. پرسید: موقف حاکم شما در جنگ چگونه بوده است؟ در جواب عرض کرد: ما را چیز قابل اعتراض به نظر می‌آید، اگر شتر کسی بمیرد شتر دیگری به او می‌دهد و اگر خادم نداشته‌ نباشد، به‌ او خادم می‌دهد، مخارج نیز اگر لازم باشد، آن‌را تأمین می‌کند. فرمود: با وجود بدرفتاری‌ای که برادرم، محمد بن ابی بکر سبا من کرده‌اند، به شما خبر می‌دهم که‌ رسول الله صدر این خانه من چنین فرمودند:

«اللهم من ولی من امر امتی شیئا فشق علیهم فاشقق علیه‌، و من ولی من امر امتی شیئا فرفق بهم فارفق به‌» [۴۲۴]. «خداوندا! هر کسی به‌ عنوان فرماندار و حاکم امت من واقع شد اگر او بر امت سختی کرد، تو نیز بر او سختی کن و هر کسی به نرمی رفتار کرد تو نیز با او به نرمی رفتار کن».

[۴۲۲] صحیح بخاری- کتاب النکاح ش ۵۲۲۸ و کتاب الادب ش ۶۰۷۸ و صحیح مسلم- کتاب فضائل الصحابة ش ۲۴۳۹. [۴۲۳] صحیح بخاری- باب مناقب قریش ش ۳۵۰۵ [۴۲۴] صحیح مسلم- باب فضیلة الامام العادل و عقوبة الجائز ش ۱۸۳۸ و صحیح ابن حبان ۲/۳۱۳ ش ۵۵۳.