مهربانی و شفقت با غلامان
عایشه لبا بردگان بسیار مهربانی میکرد، ایشان فقط در کفاره یک قسم چهل غلام را آزاد کرد [۴۵۸]. تعداد غلامانی که او آزاد کرده به شصت و هفت نفر میرسند [۴۵۹]. کنیزی از قبیله تمیم پیش او بود، و با توجه به اینکه از زبان رسول اکرم صشنیده بود که این قبیله هم از فرزندان حضرت اسماعیل هستند، آن کنیز را آزاد کرد [۴۶۰]. کنیزی بنام بریره در مدینه بود که مالک او، وی را مکاتب کرده بود (یعنی گفته بود اگر تو این مبلغ را بپردازی، آزاد هستی) او برای جمع آوری این مبلغ از مردم پول جمع میکرد. حضرت عایشه این را که شنید، تمام مبلغ را از طرف خودش پرداخت نمود و او را آزاد کرد [۴۶۱].
باری مریض شد، مردم گفتند کسی تو را جادو و سحر کرده است، او کنیزی را صدا کرد و پرسید: آیا تو چنین کاری کردهایی؟ گفت: بله تا تو زودتر بمیری و من آزاد شوم. دستور داد او را به آدم بدی بفروشند و با قیمت آن غلامی دیگر خریده و آزاد کنند، چنان که این کار انجام شد. [۴۶۲]گویا یک نوع تنبیه بود اما چقدر عجیب!.
[۴۵۸] صحیح بخاری- کتاب المناقب ش ۳۵۰۵ و کتاب الادب ش۶۰۷۵. [۴۵۹] سبل السلام- صنعانی ۴/۱۳۹. [۴۶۰] صحیح بخاری- کتاب العتق ش ۲۵۴۳. [۴۶۱] صحیح بخاری- کتاب العتق ش ۲۵۶۳ و ۲۵۶۴ و ۲۵۶۵، صحیح مسلم- کتاب العتق ش۱۵۰۴، سنن ابیداود- کتاب العتق ش۳۹۲۹ و موطأ- امام مالک- کتاب العتق ش ۱۵۱۹. [۴۶۲] المستدرک- حاکم ۴/۲۴۴ ش ۷۵۱۶، السنن الکبری- بیهقی ۸/۱۳۷، سنن دارقطنی ۴/۱۴۰ ش ۵۳، مسند امام احمد۶/۴۰ ش۲۴۱۷۲ و الادب المفرد- بخاری ۱/۶۸ ش۱۶۲.