تلاشهای قعقاع برای صلح میان دو گروه
تلاشهای قعقاع در راستای اصلاح میان دو گروه مثمر ثمر بود و هر دو فریق مطمئن شدند و خیال جنگ از دلها محو گردید، اما شورشیان علیه عثمان دریافتند که صلح به صلاح آنها نمیباشد و زحمات چند ساله آنها به هدر خواهد رفت. گفتنی است که تعداد زیادی از فرقه سبائیه همراه حضرت علی سبودند و هر دو گروه به خیال صلح، اولین پاس شب را گذراندند، اما شورشیان علیه عثمان سدر آن شب به مشوره نشستند و بر آن شدند که با استفاده از تاکتیکی کاملا مخفیانه دوباره دامنهی جنگ را از سر گیرند، پس آنان در تاریکی شب که کسی اطلاع نداشت به این امر پرداختند و مضر را در مقابل مضر، ربیع در مقابل ربیع و یمانی در مقابل یمانی سنگر گرفتند و اهل بصره به پا ایستادند و هر قومی در مقابل حریف خود به قیام ایستاد.
بلافاصله این چند شراره و پاره در هر کجا آتش افروخت، حضرت علی سمردم را باز میداشت مگر حرف او نشنیده گرفته شد؟ هر شخصی حواس باخته به طرف اسلحه خود میرفت، رئیس هر گروه فکر میکرد که از غفلت آنها سوء استفاده شده و دیگری عهد شکنی کرده است.
تا صبح این کشمکش و طوفان باقی ماند، حضرت عایشه شور و هیاهیو را شنیده، پرسید: چه خبر است؟ معلوم شد که مردم جنگ را شروع کردهاند. قاضی بصره کعب بن سور پیش حضرت عایشه لآمد و عرض کرد: شما سوار شوید و بروید، شاید به ذریعه شما مردم صلح کنند۱.
او در کجاوه آهنین بر شتر سوار شده و به وسط لشکرش آمد.