زندگانی مادر مومنان بانو عایشه رضی الله عنها

فهرست کتاب

نمونه‌هایی از رشک عایشه‌ لنسبت به‌ هووهایش

نمونه‌هایی از رشک عایشه‌ لنسبت به‌ هووهایش

نیمی از شب گذشته‌ است، اما عایشه‌ پیامبر صرا در رختخوابش نمی‌یابد، لذا هیجان زده‌ به‌ دنبالش می‌گردد تا این‌که‌ او را در بقیع می‌یابد که‌ دستانش را به‌ طرف آسمان بلند کرده‌ است؛ عایشه‌ لبا دیدن او آرام گشته‌ و به‌ منزل بازمی‌گردد، صبح آن ‌روز عایشه لداستان را برای پیامبر صبازگو می‌نماید، پیامبر صمی‌فرماید: پس آن سایه‌ای که‌ جلو چشمانم ظاهر گشتند، شما بودید؟ عایشه لگفت: آری من بودم که‌ به‌ دنبالت می‌گشتم [۱۴۱].

عادت پیامبر صبر آن بود که‌ هرگاه به‌ سفر می‌رفت میان همسرانش قرعه‌کشی می‌کرد، باری چنان بود که‌ قرعه‌ به‌ نفع عایشه‌ و حفصه‌ در آمد؛ عادت آنحضرت صبر این بود که شبها در مسیر راه، کنار عایشه لحرکت می‌کرد و با او صحبت می‌نمود. حفصه به عایشه گفت:آیا امشب، تو بر شتر من سوار نمی‌شوی تا من شتر تو را سوار شوم و شتران یکدیگر را تجربه کنیم؟

عایشه گفت: بلی، و بر شتر حفصه، سوار شد. نبی اکرم صبسوی شتر عایشه آمد و به او سلام کرد در حالی که حفصه بر آن سوار بود. سپس به مسیرش ادامه داد تا اینکه توقف کردند. و از آنجائی که عائشه لهمراهی پیامبر را از دست داد، هنگام توقف، پاهایش را میان گیاهان اذخر گذاشت و گفت: پروردگارا! عقرب یا ماری بر من مسلط گردان تا مرا نیش زند [۱۴۲].

عایشه می‌گوید: (چون خودم مقصر بودم) نمی‌توانستم به رسول الله صچیزی بگویم.

آنحضرت صایلاءکرده است، (یعنی عهد کرده که به‌ مدت یک ماه پیش ازواج مطهرات نرود) در کنار حجره حضرت عایشه یک بالاخانه مردانه داشتند که‌ آنحضرتصآنجا اقامت گزیده بود، تمام زنهای آنحضرت صبه گریه و زاری مشغول بودند و برخلاف میل آنحضرت صنمی‌توانستند آنجا بروند. حال حضرت عایشه لنیز چنین بود که در انتظار گذشتن ماه، روز شماری می‌کرد، وقتی ماه به‌ پایان رسید از همه جلوتر به خانه عایشه تشریف آورد [۱۴۳].

گفتنی است که خانواده‌ی پدری‌ همسران پیامبر صاز نظر اقتصادی دارای مراتب گوناگونی بودند، بعضی از آنان از خانواده‌های أمرا و رؤسا سر بیرون آورده‌ بودند و در رفاه‌ و فراخی خاطر زندگی بسر برده‌ بودند که‌ راضی به‌ چنین زندگی فقیرانه‌ای نبودند. لذا با پیامبر صبه‌ مناقشه‌ پرداختند و خواهان آن شدند که‌ نفقه‌ و زینت آلات آنان را افزایش بدهد؛ بنابراین آیه تخییر [۱۴۴]نازل شد که هر کس می‌خواهد این شرف را قبول کند و هر کس می‌خواهد از خانه نبوت جدا شود. ازواج مطهرات با خوشحالی این زندگی را ترجیح دادند، گفتنی است که‌ پیامبر صقبل از همه‌ نزد عایشه‌ رفت و آیه‌ی تخییر را برایش قرائت نمود، عایشه‌ نیز بلا فاصله‌ پیامبر صرا برگزید [۱۴۵]و گفت: ای رسول خدا! با سایر همسران مگو که‌ من شما را برگزیده‌ام [۱۴۶]. از این سخن عایشه‌ لغیرت و انتخاب پیامبر صنمایان است که‌ می‌خواهد کسی باشد که‌ قبل از همه‌ او را برگزیده‌ است و همچنین در این گفتار خصلت و ویژگی فطرت زنانه نیز ظاهر و نمایان می‌باشد. و در پایان این واقعه‌ آیه ارجاء [۱۴۷]نازل شد یعنی هر زنی را که آنحضرت صبخواهد، نگاه دارد و هر زنی را که او را نمی‌خواهد، از او جدا شود. اما آنحضرت صبنابر مهربانی و جوانمردی فطری خویش جدا شدن از هر یکی را ناگوار می‌دانست، اما به هر حال آن اختیار را داشت.

عایشه لمی‌گفت: یا رسول الله! اگر این اختیار به من داده می‌شد من هیچ کس را در این شرف بر خود ترجیح نمی‌دادم.

خبر شهادت جعفر طیار سرا از جنگ موته به آنحضرت صدادند، ایشان (در مسجد) نشست و آثار غم و اندوه، از چهره‌اش، نمایان بود. عایشه لمی‌گوید: من از شکاف در، نگاه می‌کردم. شخصی نزد رسول الله صآمد و از گریه و فقان زنهای خانه جعفر س، خبر داد. رسول الله صبه او امر کرد تا آنها را از گریستن، باز دارد. آن شخص، رفت. اما دیری نگذشت که دوباره آمد و گفت: آنان به حرف من گوش نمی‌کنند. رسول الله صبار دیگر، فرمود: «آنان را منع کن». آن شخص رفت و بار سوم برگشت و گفت: ای رسول خدا! آنان بر ما غلبه کردند. رسول الله صفرمود: «در دهنانشان خاک بریز». (یعنی به هر صورت که شده است آنان را از این کار، باز دار. فتح الباری).

حضرت عایشه که‌ از لای در نگاه می‌کرد، بی‌قرار شده بود که نه این آقا آنچه آنحضرت صمی‌گوید انجام می‌دهد و نه آنحضرت را ترک می‌کند و می‌رود [۱۴۸].

چه‌ بسا آنحضرت ص سرش را روی زانوی عایشه می‌گذاشت و می‌خوابید. عایشهلمی‌گوید: در حالی که رسول اکرم ص خوابیده و سر مبارکش را بر زانویم گذاشته بود، پدرم؛ ابوبکر؛ نزد من آمد و مرا سرزنش نمود و در حالی که با دست‏ به پهلویم می‌زد، آنچه خدا می‌خواست نثار من کرد و گفت: رسول خدا صو مردم را در جایی که آبی وجود ندارد و کاروان هم آبی همراه ندارد، متوقف نمودی. اما چون سر (مبارک) رسول الله صروی زانویم قرار داشت، نمی‌توانستم حرکت کنم.

[۱۴۱] صحیح مسلم- کتاب الجنائز ش۹۷۴، سنن نسائی، کتاب الجنائز ش۲۰۳۷، سنن ابن ماجه‌، کتاب ما جاء فی الجنائز ش۱۵۴۷، سنن ترمذی- کتاب الصوم ش ۷۳۹. [۱۴۲] صحیح بخاری- کتاب النکاح ش۵۲۱۱، صحیح مسلم- کتاب فضائل الصحابة ش ۲۴۴۵، سنن ابن ماجه‌، کتاب النکاح ش۱۹۷۰ [۱۴۳] صحیح بخاری- کتاب النکاح ش۵۱۹۱، کتاب المظالم و الغصب ش۲۴۶۸ و صحیح مسلم- کتاب الطلاق ش۱۴۷۹. [۱۴۴] و آن این آیه‌ است که‌ خداوندمی‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا٢٨ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا٢٩[الأحزاب: ۲۸-۲۹]. «‏ای پیغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می‌خواهید، بیائید تا به شما هدیه‌ای مناسب بدهم و شما را به طرز نیکوئی رها سازم. و امّا اگر شما خدا و پیغمبرش و سرای آخرت را می‌خواهید (و به زندگی ساده از نظر مادی، و احیاناً محرومیت‌ها قانع هستید) خداوند برای نیکوکاران شما پاداش بزرگی را آماده ساخته است». [۱۴۵] صحیح بخاری، کتاب المظالم و الغصب ش۲۴۶۸ و کتاب تفسیر القرآن ش۴۷۸۶ [۱۴۶] صحیح مسلم- کتاب الطلاق ش۱۴۷۵، سنن ترمذی- کتاب تفسیر القرآن ش۳۳۸. [۱۴۷] و آن این آیه‌ است که‌ خداوندمی‌فرماید: ﴿تُرۡجِي مَن تَشَآءُ مِنۡهُنَّ وَتُ‍ٔۡوِيٓ إِلَيۡكَ مَن تَشَآءُۖ وَمَنِ ٱبۡتَغَيۡتَ مِمَّنۡ عَزَلۡتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكَ[الأحزاب: ۵۱]. «(به خاطر شرائط خاصّ زندگی) می‌توانی موعد همخوابگی هر یک از زنان را به تأخیر اندازی (و به وقت دیگری موکول کنی) و هر کدام را بخواهی می‌توانی در کنار خود جای دهی، و هرگاه یکی ازآنان را که کنار گذاشته‌ای خواستی او را نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست». [۱۴۸] صحیح بخاری- کتاب الجنائز ش۱۲۹۹، ۱۳۰۵، صحیح مسلم- کتاب الجنائز ش۹۳۵ و سنن نسائی- کتاب الجنائز ش۱۸۴۷.