زندگانی مادر مومنان بانو عایشه رضی الله عنها

فهرست کتاب

جنگ جمل

جنگ جمل

حضرت علی سبه‌ همراه هفتصد نفر از مدینه‌ بیرون رفت و هنگامی که‌ به‌ کوفه رسید، هفت هزار نفر با او همراه شدند و اهل بصره‌ نیز انتظار آنها را می‌کشیدند، پس وقتی به بصره رسیدند جمعیت به بیست هزار رسید.

اما افراد حضرت عایشه به‌ سی هزار نفر می‌رسید، و هر دو لشکر پیشاپیش آمده و در میدان جنگ خیمه زدند، مضر در مقابل مضر، ازد در مقابل ازد، یمنی با یمنی، خلاصه هر قبیله حریف قبیله خود قرار گرفته و برای جنگ آماده بودند؛ از این هم درد انگیزتر این بود که جگر پاره‌های یک مادر یکی اینجا بود و یکی آنجا هر یک حق را در جایی و جوش حق طلبی بر محبت برادرانه غالب بود.

هر دو لشکر در جلوی همدیگر قرار گرفته بودند، هر مسلمانی دلش خونین بود که می‌دید شمشیرهایی که تا دیروز سر دشمنان را از تنشان جدا می‌کرد، اکنون سر و سینه دوستان را زخمی خواهد کرد. حضرت زبیر سبا دیدن این منظره چنین گفت: «مسلمانان چون قدرتشان همچون کوهها قوی گشت، می‌خواهند خودشان خود را تکه پاره کنند».

هر یک خود را چنان بر حق می‌دانست و چنان یقین داشت که هیچ کس حاضر نبود از جایش یک قدم به عقب برود. بعضی از بنی‌عدی کسانی را به مساجد فرستادند و گفتند: ابونجیدعمران بن حصین بر شما سلام می‌فرستد و می‌گوید: به‌ خدا سوگند اگر به‌ همراه بز و گوسفند در دشت و چمن و کوه‌ و کوهزار می‌بودم و موی آنها را شانه‌ می‌زدم و از شیرشان می‌نوشیدم برای من بسیار گواراتر بود از وضعی که‌ بدان دچار شده‌ام و باید با یکی از این دو لشکر بجنگم، بنی‌عدی همگی یک صدا گفتند: آیا ما ام المؤمنین را تنها بگذاریم که‌ از نظر رسول خدا صمحبوب و گرانقیمت بود؟

افراد هر دو طرف مطمئن بودند که کار به جنگ نخواهد کشید، بلکه معامله با صلح خاتمه خواهد یافت، حضرت علی سقعقاع بن عمرو را پیش طحله‌ و زبیر فرستاد و وقتی به‌ بصره‌ رسید، ابتدا نزد عایشه‌ رفت و گفت: ای مادر مؤمنان! در این مورد چه می‌گویی و چرا به‌ این شهر آمده‌اید؟ فرمود: «فرزندم! برای دعوت به اصلاح میان مردم». قعقاع از طلحه‌ و زبیر پرسید که‌ آیا حرف عایشه‌ را دنبال می‌نمایند، یا اینکه‌ با آن به‌ مخالفت می‌پردازند؟ گفتند: ما پیرو او هستیم. گفت: پس به‌ من بگویید که‌ راه اصلاح چگونه‌ است؟ به‌ خدا سوگند اگر آن‌را بیابیم حتما صلح را برقرار می‌نماییم و اگر آن‌را نیابیم چلحی در کار نیست. گفتند: قاتلان عثمان سرا به‌ مجازات برسانید. زیرا اگر چنین امری رها شود، فرمان قرآن رها گشته‌ و اگر اجرا گردد، حکم و قانون قرآن احیا گشته‌ است. گفت: شما قاتلین عثمان از اهل بصره‌ را به‌ قتل رسانیدید و شما قبل از به‌ قتل رساندن آنها فاصله‌ی کمتری با حق داشتید تا به‌ امروز، زیرا شما ششصد نفر را به‌ قتل رساندید و به‌ خاطر آنها شش هزار را به‌ شورش فرا خواندید، آنها از شما جدا گشته‌ و از میان شما بیرون رفتند. آیا این اصلاح می‌باشد؟ سخنرانی چنان بلیغ و مؤثر بود که هیچ کس نتوانست جواب بدهد و همه به صلح رضایت دادند و همه بزرگان جمع شده و با هم فیصله کردند [۳۵۰].

[۳۵۰] تاریخ الطبری ۳/۲۹، البدایة و النهایة ۷/۲۳۸ و السیرة الحلبیة ۳/۳۵۸.