شوهری محبوب و دوستداشتی
حضرت عایشه لبا آنحضرت صنه اینکه فقط محبت داشت، بلکه بینهایت فریفته ایشان بودند، آری همچون محبت مسلمان برای پیامبر و زن برای شوهر او را دوست میداشت و به زیبایی، ادب و عظمت مقام او میبالید و افتخار میورزید تا آنجا که اگر کسی دیگر به مانند او نسبت به آنحضرت اظهار محبت میکرد او ملول میشد.
باید گفت که همسران پیامبر ص-به طور عام- علی رغم رشکی که نسبت به عایشه داشتند، اما به جایگاه و مقام عالی ایشان معترف بودند، زیرا و از نشانههای محبت عایشه لبرای پیامبر صاینکه اگر در بعضی شبها از خواب بیدار میشد و آنحضرت صرا در کنارش نمییافت، بیقرار میشد. یکبار در شبی چشمهایش را که باز کرد آنحضرت صرا در کنارش نیافت، آخر شبها چراغی روشن نمیشد. اینجا و آنجا را جستجو کرد تا اینکه پای مبارک آنحضرت را یافت، دید که آنحضرت صسر به سجده گذاشته و به مناجات الهی مشغول است و چنین میگفت:
«اعوذ برضاك من سخطك، وبمعافاتك من عقوبتك، و بك منك لا احضی ثناء علیك، انت کما اثنیت علی نفسك» [۱۳۹].
و باری دگر چنین شد عایشه فکر کرد که پیامبر صبه اطاق یکی دیگر از زنانش رفته باشد، لذا از جا بلند شد و اینجا و آنجا نگاه کرد، دید که آنحضرت صبه تسبیح و تهلیل مشغول میباشند و چنین میگویند:
«سبحانك اللهم و بحمدك لا اله الا انت». عایشه لاز تقصیر خود پشیمان شد و بیاختیار از زبانش بیرون آمد: پدر و مادرم فدایت گردند، من در چه خیالی هستم و تو در چه عالمی هستی [۱۴۰].
[۱۳۹] موطأ- امام مالک، کتاب لنداء للصلاة ش۴۹۷، صحیح مسلم، کتاب الصلاة ش۴۸۶، سنن ترمذی، کتاب الدعوات ش۳۴۹۳، سنن ابوداود، کتاب الصلاة ش۸۷۹، سنن ابن ماجه- کتاب الدعاء ش۳۸۴۱، صحیح بخاری- کتاب الصلاة ش۵۱۳، سنن نسائی- کتاب الطهارة ش۱۶۸ . [۱۴۰] صحیح مسلم- کتاب الصلاة ش۴۸۵، سنن نسائی- کتاب التطبیق ش۱۱۳۱