عهد فاروقی
عهد فاروق اعظم از نظر نظم و ترتیب ممتاز بود، او برای همهی مسلمین حقوق نقدی مقرر کرد؛ اما در رابطه با حقوق ازواج مطهرات، قاضی ابو یوسف در کتاب «الخراج [۳۱۸]» دو روایت را نوشته است: یکی اینکه در هر سال به هر یک از ازواج مطهرات دوازده هزار داده میشد. دیگری این است که برای دیگر زنهای پیامبر ده هزار و حقوق عایشه سالانه دوازده هزار بوده است. علت این ترجیح را خود حضرت عمر سبیان فرمود که من او را دوهزار اضافه از دیگران به این خاطر میدهم که او محبوب پیامبر اکرم صبوده است [۳۱۹].
حضرت عمر سبه تعداد ازواج مطهرات، نه ظرف را درست کرده بود، هر وقت چیزی بدست میآمد در هر ظرفی میگذاشت و برای آنها میفرستاد [۳۲۰].
در تقسیم تحفه و هدیه چنان مراعات آنها را میکرد که اگر حیوانی ذبح میشد به گفته حضرت عایشه حتی کلهوپاچه را برای آنها میفرستاد [۳۲۱].
در فتوحات عراق یک جعبه مروارید بدست آمده بود که همراه اموال غنیمت آن نیز به بارگاه خلافت فرستاده شد. قیمت و تقسیم مرواریدها برای همه مشکل بود. حضرت عمر سبه مردم گفت: اگر شما اجازه دهید من آنرا برای ام المؤمنین عایشه میفرستم، چون پیامبر صاو را دوست میداشت. همه به خوشی اجازه دادند. جعبه مروارید برای حضرت عایشه فرستاده شد، وقتی آنرا باز کرد و دید، فرمود: بعد از آنحضرت صابن خطاب ساحسانات بزرگی را در حق من کرده است. خدایا مرا برای گرفتن عطایای او در سال آینده زنده نگه ندار [۳۲۲].
آرزوی حضرت عمر بود که او نیز در حجره عایشه لزیر پاهای آنحضرت صدفن شود، اما به خاطر رعایت ادب و احترام نمیتوانست خواستهی خود را مطرح کند، لذا او در حال احتضار و هنگام فرا رسیدن مرگ بسیار آشفتهی این موضوع بود، تا اینکه به فرزندش عبدالله گفت: نزد امالمؤمنین عایشه برو و بگو: عمر بر شما سلام میدارد، سپس بگو: عمر اجازه میخواهد که همراه دو تا یاورش دفن گردد. عبدالله بزد عایشه رفت و بعد از ادای سلام و اجازهی ورود، خدمت او رفت، دید که عایشه نشسته و گریه میکند، بر او سلام نمود و وصیت عمر را برایش بازگو نمود. عایشه گفت: آنرا برای خود قرار داده بودم، اما اکنون عمر را بر خود ترجیح میدهم [۳۲۳].
گفتنی است که بعد از آن اجازه هم عمر سگفت: ای عبدالله بن عمر! وقتی مرگم فرا رسید، مرا بر تابوتی بگذارید و جنازه مرا تا دم دروازه ببرید، آنجا از ام المؤمنین اجازه بخواهید، اگر اجازه داد مرا داخل حجره دفن کنید و اگر اجازه نداد جنازه مرا به قبرستان عموم مسلمین ببرید، زیرا میترسم که او به خاطر جایگاه خلافت به من اجازه داده باشد. اما وقتی جنازهی او را دم دروازه بردند و اجازه خواستند، حضرت عایشه لبرای بار دوم اجازه داد و عمر سدر کنار دو یاور خود دفن گردید [۳۲۴].
بالاخره دومین ماه خلافت در این حجره از نگاه مردم پنهان شد.
[۳۱۸] الخراج- ابویوسف ص ۵۱ و در آن (جویریه و صفیه) استثناء شدهاند که در اول امر شش هزار برای آن دو قرار داده شده، اما چون اعتراض گرفتند سهمشان از شش هزار به دوازده هزار افزایش پیدا کرد. [۳۱۹] المستدرک- حاکم ۴/۹ ش ۶۷۲۳ و در آن چنین آمده: روایتی صحیح است و طبق شرایط شیخین برای نقل حدیث میباشد، اما آن دو این روایت را گزارش ندادهاند. امالیه- محاملی ۱/۲۴۸ ش ۲۴۲. [۳۲۰] الموطأ- امام مالک- باب جزیة اهل الکتاب ۱/۲۷۹ ش ۶۱۸، السنن الکبری- بیهقی ۷/۳۵ ش ۱۳۰۳۶، الزهد- ابن ابیالعاصم ۱/۱۱۶. [۳۲۱] موطأ- امام محمد- باب الزهد و التواضع ش ۹۲۷ انتشارات: وزارة الاوقاف- القاهرة- مصر ۱۴۰۷ هـ. [۳۲۲] المستدرک- حاکم ۴/۹ ش ۶۷۲۵ و فضائل الصحابة- امام احمد ش ۱۶۴۲. [۳۲۳] صحیح بخاری- کتاب الجنائز ش ۱۳۹۲، و کتاب المناقب ش ۳۷۰۰، السنن الکبری- بیهقی ۴/۵۸ ش ۶۸۷۴ باب من رأی ان یدفن فی ارض مملوکة بإذن صاحبها، المصنف- ابن ابی شیبة ۳/۳۴ ش ۱۱۸۵۸. [۳۲۴] صحیح بخاری- کتاب الجنائز ش ۱۳۹۲، و کتاب المناقب ش ۳۷۰۰.