تأسف عایشه بر اشتباه اجتهادی خود
عایشه لپیوسته بر این اشتباه اجتهادی خود که طریق اصلاح را انتخاب کرده بود، تمام عمر افسوس میخورد. او در بستر مرگ چنین میگفت: ای کاش که من به وجود نیامده بودم و همچون درختی نامتحرک میبودم که تنها تسبیحات میکردم و وظایف خود را انجام میدادم. و میگفت: ای کاش من درختی نامتحرک میبودم، ای کاش من سنگی بیجان بودم، ای کاش من راه عبوری بودم [۳۵۵].
در تاریخ طبری است که یک کوفی در مدینه به ملاقات عایشه لآمد، عایشه پرسید: تو کی هستید؟ جواب داد: مردی از قبیلهی ازد که در کوفه سکنی گزیدهام. عایشه پرسید: آیا در جنگ جمل با ما شریک بودی؟ او گفت: بله. پرسید: علیه ما بودی یا پشتیبان ما؟ گفت: علیه شما میجنگیدم. پرسید: آیا تو آن شاعر را میشناسی که این شعر را میخواند: «یا امّنا خیر ام نعلم»؟ گفت: آری او عموزادهی من بود. راوی بیان میکند که بعد از این عایشه چنان گریه کرد که من فکر کردم او اصلا ساکت نخواهد شد [۳۵۶]. در بخاری است که عایشه در هنگام وفات وصیت کردند که مرا در روضه نبوی در کنار آنحضرت دفن نکنید مرا در بقیع با دیگر ازواج آنجا دفن کنید [۳۵۷].
در روایت حاکم چنین آمده که عایشه با خود میگفت، میخواهم همراه پیامبر صو ابوبکر سدر خانهی خود دفن گردم، اما با توجه به اینکه من بعد از آنحضرت صمرتکب اشتباهی شدم، میخواهم که مرا همراه سایر همسران آنحضرت صدفن کنید. لذا در بقیع دفن گردید [۳۵۸].
در ابن سعد آمده که او وقتی این آیه را میخواند: ﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ...﴾چنان گریه میکرد که از فرط گریه گریبانش تر میشد [۳۵۹].
[۳۵۵] الطبقات الکبری- ابن سعد ۸/۷۴- ۷۳. [۳۵۶] تاریخ الطبری ۳/۴۸-۴۷. [۳۵۷] صحیح بخاری- کتاب الجنائز ش ۱۳۹۱ و کتاب الاعطصام بالکتاب و السنة ش ۷۳۲۷. [۳۵۸] المستدرک- حاکم ۴/۷ ش ۶۷۱۷ و گفته: این روایت صحیح است و طبق شرایط شیخین برای حدیث گزارش شده است. [۳۵۹] الطبقات الکبری- ابن سعد ۸/۸۰.